Friday, February 3, 2012

۱- زاهد : زاهـد از شوق تو در صومعه مدهوش عارف شده ازعشق تودرميكده بيباك زهد، تقوا و پرهيز را گويد و زاهد در لغت به معناي پارسا و پرهيزگار و به اصطلاح كسيكه دنيا را مرزعۀ براي آخرت گويد و به عبادت خداوند(ج) مشغول گردد.



۱- زاهد :
زاهـد از شوق تو در صومعه مدهوش
عارف شده ازعشق تودرميكده بيباك
زهد، تقوا و پرهيز را گويد و زاهد در لغت به معناي پارسا و پرهيزگار و به اصطلاح كسيكه دنيا را مرزعۀ براي آخرت گويد و به عبادت خداوند(ج) مشغول گردد.
زهدان مؤمنان سخي اند كه او امر الهى و شريعت محمدى را كاملاً رعايت ميكنند . ايشان پرهيزگارانی اند كه مطابق به شريعت، راه تقوا را در پيش گرفته وميكوشند تحت همين لوا به نزد خداوند جل و جلاله، قرب و منزلت حاصل كنند. ورضاي خداوند(ج) را كسب نمايند.آنها از او امر يزدان اطاعت و از منكرات دوري ميجويند. در الهامات قادريه راجع به زاهدان نوشته كه: «طريق زاهدان در نفس وطريق عارفان در قلب و طريق عاشقان در روح است.»([1])  حسن بصري ميفرمايد «زاهد آنست كه زهدش حق را بود نه وصول خود را به بهشت»([2]) روي اين اصل زهد زاهد بايد ازبراي كسب رضا خدا باشد، نه به منظور اجرومزد آخرت.گولد تسهير الماني در كتب زهد وتصوف تعريف هايي زير را از زهد ارایه نموده است:
۱- زاهد، آن باشد كه هيچ نيابد دلش شاد باشد و به صبر راضي باشد تا بميرد .
۲- اصل زاهد راضي بودن است ازحق تعالي به هرچه كند، سزاوارترين خلق به رضای خدا يتعالي اهل معرفت اند.
۳- زاهد،آن باشد كه دنيا را فراموش و آخرت را به ياد نياورد .
4- زهد سه نوع است نخست ترك حرام كند و اين زهد عوام است. دوم ترك افزوني از حلال زهد خاص است. سوم ترك هر آنچه كه تو را از حق مشغول كند زهد عارفان است.
پس اول زهد اعتماد است برخدا(ج) و ميانة ان صبر و آخر آن اخلاص است.
5- روي آوردن بنده گان به خداوند (ج) زهد است.
6- هر كه مدح وذم پيش او يكسان باشد او زاهد است.
7- زاهد آن است كه دنيا را به چشم زوال نگردتا در چشم اوحقير شود ودل به آساني از دنيا بركند.
8- زهد حقير داشتن دنيا، دوستي وحب دنيا را از دل دور كردن است.
9- زُهد آنست كه جز خداي متعال هيچ چيز وهيچ سببي بر او پادشاه نگردد.
10- زهد سه حرف است: (زا، ها، دال) كه زا به معناي ترك زينت، ها، ترك هوا و دال ترك دنيا.([3]) پس زهد ترك زينت هوا و دنيا ميباشد.
از تعريف هاي فوق برمي آيد كه زهد ترك حب دنيا بوده؛ وخود را از قيدآن آزاد كردن است.
زاهدين به فناي عالم، روزقيامت، محاسبه اعمال، جنت، دوزخ و غيره اعتقاد كامل دارند، لذا ذكر در نزد زهاد مقام والا و ارجمند دارد. زاهدان افزون بر نماز پنجگانه به نماز هاي نفلي، تلاوت قرآنكريم، ذكر وغيره مداومت ميكنند وميكوشند تا با شريعت آراسته باشند . يكي از فضيلت زاهدان استفاده از وقت بوده و به زمان حال ارزش قايل هستند. چون ديروز گذشته و منتظر فردا نمي مانند زيرا گذشته گذشت فردا، نا معلوم و مرگ در كمين است. پس اعتماد و توكل به خدا(ج) زادة وقت در زمان حال است و اگر به آينده نظر كند متوجه به غير از وقتي باشد كه در آن واقع است ومتوكل نيست.([4])
عباس مهرين مينويسد: «دوري جستن از دنيا و چيز هاييكه لذت دنيایي دارد عاليترين مرحلۀ زهد است. به اين معنا علاوه براينكه شخص چيزي را مالك نباشد آرزوي تملك و سايل دنيوي را نداشته باشد به لذايذ دينايي به چشم حقارت نگاه كند.)([5])
زاهدان راه وصول قرب به خدا(ج) تطبيق احكام قرآني را بالاي خود واجب ميدانند وخويش را مكلف به اجراي او امر ميدانند. آنها در مقابل مردم احساس مسؤوليت ميكنند در مساجد محافل و مجالس به تبليغ احكام شرعي و اسلامي مي پردازند و مردم را به اطاعت از اوامر الهي دعوت ميكنند. لباس تميز و پاك ميپوشند و نماز با جماعت را دوست دارند.
اگر چه صوفيه از بين همين زهاد برخاسته اند و پيشوايان خويش زاهدان صدر اسلام را معرفي ميدارند. مگر يك رشته مبادي عرفاني و عقلي را به وجود آورده و مكتب جديد فلسفي را در اسلام گشوده اند كه باعث بروز بعضي اختلافات ميان صوفي و زاهد شده است تا جاییکه همديگر را مورد سر زنش و انتقاد قرار ميدهند.
صوفيان زاهدان را مردم رياكار و سجاده نشين ميگويند و اظهار ميدارند كه خدا را از براي كسب جنت وحور مي پرستند نه اينكه خدا را از براي خدايي اش، طور مثال در اين بيت اختلاف شان به وضاحت ديده ميشود:
كـي بــه منـزل بـرسـد قـــافـــلـة زهـــد وريـــا
              تــارنــد قـــدح بـگـرفــت زاهــد زمـقـام افتـاد
                                                           ***      ( سرور دهقان )
چـه بـه بـركنم كـه بـرارم نـفسي زخـرقة زاهـدي
            چه گنه كنم كه فزون شود زثواب توبه فروشي ام
برخی زاهدان از هياهوي صوفيان، حلقه هاي خانقاه وذكر جهر شان انتقاد نموده و همچو اعمال را خلاف شرع ميدانند حضرت حافظ از انتقاد اين زاهدان چنين شكوه کرده است:

عـيـب رنـدان مـكن اي زاهـد پـاكـيزه سـرشت
              كــه گـنـاه ديـگـران بـرتـو نـخـواهــد نــوشت
زاهدان وابسته به پير، مرشد نستند بهترين وعاليترين رهنماي خود قرآن و شريعت محمدي راميدانند. ليكن صوفيان خود را عاشقان پاك و دلباخته گان محبوب دانسته وخويش را دوستان خدا ميشمارند اين اختلاف نظر ها در ادبيات دري نيز انعكاس يافته، گهي صوفي از زاهد وگاه زاهد از صوفي و عملكرد هاي آن انتقاد کرده اند. سيد اسماعيل شهيد بلخي در بارة اختلاف شيخ وصوفي سروده است:
     اختلاف شيخ و صوفي علت و اماندگيست
                                  پاي همت بسته، ميگويند اين تقدير ماست
     شاهد بزم همه در مسجد وميخانه اوست
                              وصف اويك حسن مطلق مابقي تعبير ماست
انعکاس واژة زاهد در چند بيت از شعراي فارسي:
جـــان درتــنـم از شــوق تـوچــون زاهــد بيمـار
             دل دربـرم از عشـق تـوچـون بسمـل صـد چـاك
***
الا اي زاهــــــــدان ديــن ! دل بـيـمــار بـنـمـايـي
            هــمـه مـستـيـد در مـستـي يـكي هـشـيـار بنمـايـي
                                                                              (شيخ عطار)
گـه هـمـدم مـي گـشـتـيـم كـه مـحـرم زاهــد
ايــــابـه چـه رنـگـيـم گـراز خــويـش بـرايـم
                                                  (سرور دهقان 33)
فــارغ از تــوبـه و زهــد و ورع تــقـوايــم
زانـكه من مصلحت خويش در آن مي بينم


[1] - سید مختار ناقل ، الهامات قادریه، ترجمه پروفیسور عبدالشکور رشاد 1359 ش . صفحه 8 ، طبع نه شده است.
[2] - شیخ فرید الله مختار، تذکرة الاولیا پشاور، چاپ خانه اسلامی ، ص 26،
[3] - گولد تسهیر المانی، زهد و تصنوف در اسلام،  ص 2.
[4] - گولد تسهیر المانی، زهد و تصوف در اسلام، ص2.
[5] - پروفیسور عباس محمد شوشتری،متصوف، صفحه 30. 

No comments:

Post a Comment