Thursday, February 9, 2012

واژه های عامیانه در اشعار معاصرین : کلماتی شامل این بخش میشود که میان مردم کار برد گفتاری دارد، اما در کتابت و زبان نوشتار کمتر معمول و مروج میباشد.


واژه  های عامیانه در اشعار معاصرین :
کلماتی شامل این بخش میشود که میان مردم کار برد گفتاری دارد، اما در کتابت و زبان نوشتار کمتر معمول و مروج میباشد.
شاعران معاصر شماری از این واژه ها را برگزيده و به منظور روانی و زیبایی کلام در اشعارشان به کار برده اند، که از نظر ادبا گزینش همچو واژه های مروج، آشنا، عامیانه و کار برد مناسب آن در شعر نسبت به کلمات نامانوس و غیر معمول برای فهم و ذهن نشین شدن موضوع کار پسندیده یی است.
از میان عرفای مورد نظر، صوفی عشقری نسبت به دیگران بیشتر و به گونۀ زیبا و دلپسند از واژه های عامیانه در سروده هایش سود جسته است. از اینرو آفرینشهای موصوف به دل مردم راه باز نموده مورد پذیرش عامه قرار گرفته است. در زیر نمونه های چند از کاربرد همچو واژه ها در اشعار عرفای مطمح نظر ارایه گردیده که گواه خوبی براین مدعا شده میتواند.
کاکه رفتار، پت پیزار، شف دستار، کچری، خمره و آچار واژه هایی اند که عشقری آنها را در بینی چنین به کار گرفته است:
کــاکه رفتاري نگــا را پت پیزار تــوکو  توکه سرتیر و جوانی شف دستار توکو...
پختی بهر دعوت من کچریی کم نمک   خمرۀ ماس تو کــاســۀ آچــار تو کو([1])
واژه های پوپک، زخم ناسور، کاسه سفالین، چکمن و برزو، چناغ، دوغ و جوار، را در ابیات زیر به مشاهده میگیریم:
-       پوپک:
 پوپک اگر دم ز خوبی زند، در بزم خوبان می سزد        کــاکــل نــما افــتاده بـــــردوش ربــاب ([2])
-       زخم ناسور:
دلربای عشقری با عشقری میگفت دوش          غم مخور مرهم گذار زخم ناسورت شوم([3])
- کاسه سفالین:
با سفالین کاسه یی روزی اگر آبـــم دهی       گویمت خیرات این چینی فغفورت شوم([4])
- چکمن و برزو:
جانب لباس شان منگــر با چـــشم کـــم        زانکه چکمن و برز و افتخار پنجشیر است([5])
- چناغ :
بشکســتی چناغ عجب هـمراه حـریفان   شرطش چقدر خوب که د لخوا زده ای باز([6])
- دوغ و جوار :
از روی یاری هر فرصت آیی            در خانۀ ما دوغ و جوار است([7])
-       غتمغتول : این کلمه عامیانه را که معنای پراگنده گی و بی نظمی را میرساند، استاد بیرنگ در بیتی اینطور منعکس ساخته است:
بازار سیاست همه جـــا غتمغتول است       انصاف و خیانت ز جفا غتمغتول است([8])
چرپ زبان: چاپلوس، دلال، کاسه لیس و پوز کلمات عامیانۀ اند که در اشعار استاد بیرنگ کوهدامنی بازتاب یافته است:
- چاپلوس :
راست گویان همه در خشـــــک لبی چاپلوسان همه جا چرب زبان می بینم([9])
- دلالان :
جز راســـتی ندارند مال و متاع دیگر آنهم به سازش چند با دستۀ دلالان([10])
- کاسه لیس :
مفت خوار و کاسه لیس و مردمان بی هدف در تب و تابند با خــــیل غـــلامان با خبر([11])

- پوز:
پوز استعمار شرقی را بمالیدی به خاک  از فریب غرب و از تکتیک آنان با خبر([12])
واژه های،کتک و سر شار به حیث نمونۀ کلمات عامیانه در سروده های پیام فرملی را به تماشا میگیریم:
-       کتک:
به فرق هوس زدم کتک ها   تا دل ره خود نمود هموار ([13])
- سرشار:
دل شود آسوده و سرشار حق   روشن و آگـــاه زانور حق ([14])
- نالان:
به مفهوم سرگردان و پریشان كه در بیت زیر به کار رفته است:
 من که اندیشه ندارم به کم و بیش جهان   اینقدر بهر چه آواره و نالانم کرد ([15])
واژه های دپ کردن و لپ لپ، را در بیتی از استاد بیتاب مشاهده میکنیم :
چون مـــرا از دور بیند راه را چــپ میکند        تا کــجا ها بر سردلداده گان دپ میکند
حال چشم را چه میپرسی به شب های فراق         می نماید یاد یار و گریه لپ لپ میکند([16])
همین گونه واژه های: بدنما و پندیده در بیت زیر:
رشوت خــور چون خمندک بدنما پندیده است  گــر نخورده خـــون مردم را چرا پندیده یی ([17])
در سروده های عرفای مورد بحث واژه های عامیانۀ مانند: دغا، سودا، گذاره، گپ، نوکر، چاکر، کاروبار، لاف، نارفته، چلمه، و ده ها کلمه دیگر به کار رفته که ایجاب پژوهش گسترده را مینماید. در اینجا به نمونه هاییکه بر شمرده شد بسنده گردید.


[1] - دیوان عشقری، ص 171.
[2] - همانجا، ص 46.
[3] - همانجا، ص 161.
[4] - ایضاً.
[5] - همانجا، ص 60.
[6] - همانجا، ص 122.
[7] - دیوان عشقری، ص 144.
[8] - تحفۀ درویش، ص 24.
[9] - همانجا، ص 13.
[10] - همانجا، ص15.
[11] - همانجا، ص 22.
[12] - ایضاً.
[13] - کعبۀ دل، ص 14.
[14] - همانجا، ص 5.
[15] - کعبه دل ، ص 10.
[16] - دیوان استاد بیتاب، ص 61.
[17] - همانجا، ص 152. 

No comments:

Post a Comment