Friday, February 3, 2012

فنا : در نزد صوفيان پشت گردانيدن به دنيا وانكار از نفس است در اين مرحله صوفي كاملاً خود را فراموش ميكند


فنا :
در نزد صوفيان پشت گردانيدن به دنيا وانكار از نفس است در اين مرحله صوفي كاملاً خود را فراموش ميكند ودر حقيقت كل غرق ميشود. واژة فنا معادل به (نيراوانا) سانسگرت است كه معناي از ميان برداشتن، خاموش ساختن و فنا را افاده ميكند. فنا در تصوف اسلامی به منظور بقا میباشد، زیرا بدون بقا فنا مفهوم خود را از دست میدهد. بعقيده صوفيه، فنا در عارف آنست كه جز خدا(ج) چيزي دروجود خود نه بيند يعني همه موجودات چون آيينه هاي متعددي انعكاس دهندة يك (واحد حقيقي) است كه در همة آنها جلوه گرشده. به اين مفهوم كه واحد حقيقي، عالم كثرت را به وجود آورده است، ولي در حقيقت همه وابسته به يك چيزيكه اوحقيقت كل است، ميباشد.([1])
يـك روي در صـدآيیـنه ميـكـند ظـهور
آيينه ها صـد است ولـي روها يكـيست
حيدري وجودي وجود فنا وبقا را در شعري چه خوش باز تاب داده است:
راز بقاي من تويی آب وهواي من تويي
بـيتـو فنـا ستـم فنـا بـا تـوفنـا نميشوم(*)
                                    (مدارنور،حيدري وجودي)
مولانا راجع به فنا در ديوان شمس سروده است:
      ... چونم سايـة حسنت بـكشـم آنـچـه کـردی
                                 چوبخوردي توبخوردم چـونشستي تـو نشستم
     منم آن مست دهن زن كه شدم مست به ميدان
                                 دهل ويش چـو پـرچـم به سر نــيــزه بـيـستـم
     خـمـوش ارفـاني راهـي، كـه فنا خامشي آرد
                                 چــورهـديـم زهستـي تـو مـكن بـاز بـهـستـم


[1]- برای کسب معلومات بیشتر مراجعه شود به اثر گولد تسهیر المانی، زهد و تصوف در اسلام و ترجمه خلیلی، تهران: شرکت اقبال، 1330 هـ. پاروقی صفحه 80.
* - برای تمیزفنا از مرگ طبیعی که فنای اکبر است فنای صوفیان را به فنای اصغر موسوم کرده اند. مراجعه شود  و در ماه خذ فوق (همانجا) ص 78. 

No comments:

Post a Comment