Thursday, February 9, 2012

شایق جمال: شاعر و سخنور صوفی مشرب میر غلام حضرت متخلص به شایق جمال فرزند حافظ میر جمال الدین در سال 1313 قمری برابر به 1274 خورشیدی در شهر کابل متولد گردید. این صوفی عالیقدر در قوم سادات و از طرف مادر اولادۀ میر واعظ کابلی([1]) میباشد.


شایق جمال:
شاعر و سخنور صوفی مشرب میر غلام حضرت متخلص به شایق جمال فرزند حافظ میر جمال الدین در سال 1313 قمری برابر به 1274 خورشیدی در شهر کابل متولد گردید. این صوفی عالیقدر در قوم سادات و از طرف مادر اولادۀ میر واعظ کابلی([1]) میباشد.([2])
سال تولد شایق جمال در منابع مختلف متفاوت ثبت گردیده است، مولانا خسته در تذکره معاصرین سخنور 1317 قمری و دوکتور اسد الله حبیب در مجله ژوندون 1320 قمری تحریر  داشته اند. از آنجایی که شایق جمال خود در شرح زنده گی خویش سال ولادش را مصادف به سال وفات سید جمال الدین افغان نوشته است و سید جمال الدین افغانی در سال 1314 قمری از دنیا چشم پوشیده، بنا بر این ولادت شایق در 1313 قمری نزدیک به حقیقت میباشد.([3])
وی دانش های مقدماتی را نزد پدرکلان مادری خود میر غلام فاروق فراگرفت و پس از آن در مکتب حبیبه واقع باغ مهمانخانه که فعلاً ولایت کابل در آنجا قرار دارد مدت ده سال آموزش دید و سپس شامل دارالحفاظ گردید و هژده سپارۀ قرآنکریم را حفظ و نسبت مریضی یی که دامن گیرش گردید از حفظ دوازده جزوۀ دیگر قرآنکریم بازماند. شایق بعد از گذشت دو سال به دارالمعلمین شامل و مدت سه سال به تحصیل پرداخت و با اخذ شهادتنامه درجه اول  به حیث معلم اشغال وظیفه نمود که بعد به افتخار سر معلمی نایل آمد و در حین زمان نزد ملک الشعرا قاری عبدالله  برای آموزش زانو زد، فقه، صرف، نحو، قواعد و علم شعر را آموخت و در سال 1300 به سرایش شعر پرداخته و شایق تخلص نموده است.([4])
وی خطاطی و خوشنویسی را در نزد مادرش که زن با سواد و معلم خانه گی معین السلطنه بود، فرا گرفت. شایق جمال به ز بان اردو آشنایی داشت و علاقمند موسیقی اصیل کشور بود . آوازخوان های معروف مانند: استاد سرآهنگ و استاد رحیم بخش در بزم او مینشستند.([5])
شایق جمال یکبار ازدواج کرده، ثمره ازدواجش دختری بود که در کودکی وفات نمود و خانمش در جوانی دنیا را وداع گفت . وی زنده گی عادی و غریبانه داشت، مهمان دوست و مهمان نواز بود، با شاعران و ادیبان همروزگارش چون: واله، قربت، بسمل، حیرت، حباب، واعظی، خلیلی، حیدری وجودی، استاد بیتاب و عشقری روابط نزدیک و صمیمی داشت. همرای دوستان همدل، با محبت برخورد مینمود و در تصوف پیر و طریقۀ نقشبندیه بود([6])
شایق جمال مدت کمتر از یکسال نابینا بود و از این بابت رنج میبرد خوشبختانه به اثر تداوی و معالجه صحت یاب گردید و خداوند(ج) دو باره نور بینایی را برایش ارزانی فرمود. وی در اوایل عمر در کوچۀ خوابگاه شهر کهنۀ کابل زنده گی مینمود، که پس از وفات برادرش (امام الدین آقا) سرپرستی خانوادۀ برادرش را که در سرای غزنی کنار دریای چمچه مست کابل قرار داشت عهده دار گردید و تا پایان عمر در همانجا زنده گی میکرد.
شایق جمال شصت سال عمر عزیزش را وقف علم و فرهنگ نمود و بیشتر زنده گی را به درد، رنج، مریضی، فقر و تنگدستی سپری کرد. نسبت مریضی یی که عاید حالش گردیده بود در روز جمعه 25 اسد سال 1353 خورشیدی برابر با 27 رجب المرجب 1394 ق به عمر 75 ساله گی جهان فانی را وداع گفت و درصحن حویلی زیارت شاه دو شمشیره(ع) (قیس ابن لیس بن عباس (رض)) در کنار تربت مرشدش حاجی درویش واقع شهر کابل به خاک سپرده شد([7]).
وفا یک تن از شاعران معاصرش  در سوگ شایق جمال مرثیه یی را سروده و تاریخ وفاتش را چنین ثبت نموده است :
فغان که شارع شرین کلام افغان رفت         ز بزم شــعر و ادب شایق سخندان رفت
ادیب کــامل و ناز کــخیال نامــی بود        دریغ و درد که آن یکــه تـاز میدان رفت
گذشت عمر عــزیزش به درد و بیماری        حضور جــد مــقدس زبهر درمــان رفت 
چــوبــو د سید عــالی و مــرد نــجیب        گسست رابطه از خلق و سوی یزدان رفت
به عصر جمعه در روز بیست و پنج اسد       هزار وسه صدو پنجاه و سه شتابان رفت([8])   
همچنان استاد محمد  ابراهیم خلیل تاریخ وفات شایق را در بیتی چنین درج کرده است:
شایق علم و فضل و شعر روان          شاعر نکته سنج و سحر بیان
بــاوجــود مــریضــی مــزمــن           گفت اشعـــار نغز در هر آن
شد به دور حیات خود به سخن          شهرۀ عصر و صاحب دیوان
عاقبت روز بیست هــفت رجب      چشم همت ببست از دوران
حــق گــناهانش از کـرم بخشد        عز سردار و سرور دو جهان
ســـال  فوتش خلـیل در قــمری       گفت(جنت مقیم و خلدمکان)([9])  

روش طریقتی شایق جمال :
عارف شهیر، شاعر بانام و کمال کشور شایق جمال، صوفی متوکل و امیدوار به لطف و رحمت پروردگار حیات پر بارش را در مشرب فقر و معرفت زاهدانه سپری نمود.  وی به دیوان شعرای عارف چون: سعدی، حافظ، بیدل و کلیم علاقۀ و افر داشت و غزلیات شان را تخمیس مینمود. حیدری وجودی، استاد بیتاب و عشقری از جمله یاران نزدیک شایق جمال بودند. وی به مناسبت هم مسلکی در روش طریقتی نقشبندیه، با محمد انور بسمل رابطه خوب و صمیمی داشت. شایق، عرفان میرزا بیدل را می پسندید، به کرامت درویشان و مجاذیب باور داشت و با ایشان احترامانه برخورد مینمود. از مجاذیب هم عصرش مانند: بابه خان محمد مجذوب سیدجان مشهور به بابه داوود میر صاحب قصاب کوچه، جناب میر فقیر و حاجی سلطانعلی به نیکی یاد میکرد.
شایق جمال درویش صفت بود، هیچگاهی برای خود سرمایۀ مادی نیندوخت، جاه و مقام در نزدش ارزش نداشت، تجمل و دبدبه را نمی پسندید از تظاهر، دروغ، فساد و ریاکاری متنفر بود. شایق جمال صوفی متشرع و بزرگمرد عارف نزد مرشد با کمال حاجی صاحب درویش در طریقۀ نقشبندیه درس توحید و طریقت را فرا گرفت . اما زیر نظر مرشد محمد عمر صاحب زاده قندهاری، فرزند محمد یار آتش نفس([10]). مراحل سیر و سلوک را گذرانیده است([11])
آثار شایق جمال :
الف-  لوحۀ وفا : اثریست داستانی مشخص به نظم و نثر.
ب- تأهل اجباری: بازتاب دهنده سنت های ناپسند جامعه است، که با شیوۀ رسا نوشته شده و نویسنده هدفمندانه آن را به نقد گرفته است.
ج- صحبت بارجب خان: اثر انتقادی، انتباهی، شامل پند و اندرز میباشد که در قالب گفت و شنید نگارش یافته است.([12])
د- دیوان شعر: شامل انواع قالب های شعری؛ مانند: غزل، قصیده، مثنوی، قطعه، رباعی، ترکیب بند، ترجیح بند، مخمس و امثال آن میباشد، که در سال 1333 به نام دیوان شایق جمال اقبال چاپ یافته است.([13])


[1]-. میرواعظ کابلی روحانی و شاعر معروف، امام مسجد پل خشتی کابل پدر میر معصوم معروف به واعظ کابلی بود، که مریدان زیاد داشت(دانشنامه ص 1076)   
2- دانشنامه ادب فارسی، جلد سوم، ص 565
- محقق صالحه حبیبی، زنده گینامۀ آثار و اندیشه های شایق جمال، کابل 1388 ش، پاورقی، ص 31.[3]
-پرطاووس ، جلد 451.[4]
- زنده گینامه آثار و اندیشه های شایق جمال، ص 37.[5]
- زنده گینامه، آثار و اندیشه های شایق جمال، ص 37.[6]
- همانجا، ص 45 و 46.[7]
- زنده گینامه، آثار و اندیشه شایق جمال: ص 48.[8]
- - زنده گینامه، آثار و اندیشه شایق جمال: ص 46.[9]
[10]- آتش  نفس یک شخص روحانی و مرشد تصوفی بود . در موردحال و کراماتش رویات زیاد موجود است وی ده پسر داشت که پسرانش نیز عالم، عارف و مرشدان طریقت بوده اند.محمد عمر صاحب زاده مرشد و استاد شایق جمال نیز پسر محمد یار آتش نفس بود. 
[11] - محمد عمر صاحب زاده از قریه غندان کلات به زبانهای دری، پشتو و عربی مسلط بود و به منظور زیارت مزارات بزرگان به سیروسیاحت میپرداخت. اثر معروفش هدایت العرفان نام دارد، که به زبان دری نگاشته شده است. وی هفته چند بار حلقه ذکر را تشکیل میداد، مریدان زیاد به دورش گرد آمده بودند، شخص متقی، پرهیزگار، اجتماعی، جذاب و مرید صاحب زاده هوتک بود، وی درمدت حیات خویش15 بار به زبات مکه الله رفت تا آن که در سال 1309 خورشیدی در مکه معظمه به سن 55 ساله گی به رحمت حق پیوست. وی صد هزار مرید و یکصدو یازده خلیفه نامی داشت و برادر سیدبهاء الدین معروف به بهایی جان بود مریدان و اخلاصمندانش در پل سرخ کارته سه مسجدی را  به نام او مسما نموده اند، که از جمله مساجد معروف شهر کابل میباشد.

- آثار و اندیشه های شایق جمال، از صفحه 50 تا  70.[12]
[13] -دانشنامه ادب فارسی، ص 565.

No comments:

Post a Comment