Thursday, February 9, 2012

علامه صلاح الدین سلجوقی: بزرگمرد نستوه، فیلسوف، عرفانگرا، شاعر، ژورنالیست و نویسنده، علامه صلاح الدین سلجوقی فرزند مفتی سراج الدین، پسر عبدالصمد، پسر ملا ابوبکر، پسر ملا عبدالعظیم میباشد.


علامه  صلاح الدین سلجوقی:
بزرگمرد نستوه، فیلسوف، عرفانگرا، شاعر، ژورنالیست و نویسنده، علامه صلاح الدین سلجوقی فرزند مفتی سراج الدین، پسر عبدالصمد، پسر ملا ابوبکر، پسر ملا عبدالعظیم میباشد.([1])
پدر علامه سلجوقی مفتی سراج الدین نیز شاعر بود که در پرورش فرزند مثمر واقع شده است.([2])علامه سلجوقی سال 1313 قمری برابر به 1276 شمسی در گازرگاه ولایت هرات محله ییکه تربت خواجه عبدالله انصاری در آن قرار دارد، متولد گردیده است. دانش و علوم مروج وقت را در نظامیۀ هرات نزد استاد غلام مصطفی و علامه محمد عمر سلجوقی فرا گرفت.([3])
وی به زبان عربی تسلط داشت ، به فصاحت سخن میگفت، در زبان انگلیسی و لاتین توانمند بود و کاوش های فروان نموده، امثال و حکم بسیار را از زبان انگلیسی، فارسی دری و عربی در ذهن سپرده بود.([4]) شخصیت متدین و با تقوا بود راجع به عرفان اسلامی بهره و معلومات وافر داشت.
دانش سلجوقی تنها به آموزش وی در مدرسه خلاصه نمی گردید، به قول حبیب نوابی در نزد او هر چیز دانش بود و از نظر او هر واژه دنیایی از مفاهیم را افاده میکرد. موصوف از کتابها مطالب ناب را انتخاب و به حافظه میسپرد و می نوشت، طوری که خودش در مورد چنین اظهار نموده است: «یک انچ که بر معلومات خود می افزودم به همان تناسب نوشته را به وجود می آوردم»([5]) استاد سلجوقی سه بار ازدواج کرده، اول با دختر کاکایش و پس از مرگ آن، با دختر یکی از بزرگان کابل که باشاه امان الله پیوند خویشاوندی داشت و ثمرۀ آن دو فرزند بود، زن دومی نیز وفات کرد و بار سوم همرای بانوی دانشمند حمیرا سلجوقی عقد نکاح بست، این زوجۀ صالحه بیش از انتظار خدمت استاد را نمود. استاد در تقریظ مجموعۀ اشعار حمیرا زیر عنوان «گلبرگها» در مورد خانمش اینطور اظهار نظر نموده است: «امروز به کار نوشتن و تفحص کتاب خود نپرداختم، زیرا جشن بیست و هشتمین سال همسری من و همسر عزیزم حمیرا میباشد، چون خشت نخستین و فرخندۀ دوستی و همسری ما به اساس فضیلت نهاده شده است، همیشه این روز خجسته را با (مشورت دا دوستد) گوهر های ارزندۀ ادب و سخن افتتاح میکنیم»([6]) حمیرا ادیب و شاعر شرین کلام به عنوان یک همسر نه، بلکه به مثابۀ یک شاگرد از دل و جان در خدمت استاد قرار گرفت و این خانم با تقوا مسجدی را برای عبادت مسلمانان به نام حمیرا سلجوقی اعمار نمود که به طرف غرب منزل علامه سلجوقی در کوچه ییکه جادۀ دارلاامان را به گذر گاه وصل مینماید موقعیت دارد. استاد ثروتمند بود و از ثروتش در راه امرار معیشت و اندوختن علم و دانش و امورات خیریه استفاده میکرد و همسرش حمیرا نیز از همان ثروت مزار و تربت سلجوقی را از سنگ مرمر به گونۀ زیبا اعمار نموده است.([7])
علامه سلجوقی از اکثر ولایات کشور دیدن نموده و سفر های رسمی به هندوستان، پاکستان، جمهوریت  متحدۀ عرب و مصر انجام داده است.
استاد با ذکاوت سر شاری که داشت، در اول جوانی (بیست ساله گی)  به حیث مفتی مقرر شد و در سال 1294 ش. در لیسه حبیبیه به حیث آموزگار زبان فارسی و عربی ایفای وظیفه مینمود. در سال 1297 مدیر معارف هرات و سر محرر جریدۀ اتفاق و به سال 1300 ش. به دارالتالیف کابل مصروف کار تصحیح شد و بعد در  مدرسۀ استقلال و دارالمعلمین استاد بود. موصوف در سال 1302 خورشید به سمت منشی دارالتحریر شاه کار میکرد، سال 1307 مدیریت اطلاعات خارجه به او سپرده شد.([8])
در سال 1308 به نسبت جنگ های داخلی زندانی شد و پس از رهایی دوباره به صفت مدیر اطلاعات وزارت خارجه گماشته شد([9]). 
او در سال 1315 ش. به حیث جنرال قونسل افغانی به دهلی هندوستان رفت ، در سال 1318 به کابل آمد و رئیس مستقل مطبوعات مقرر گردید. در این وقت با شعرا، ادبا و نویسنده گان و دانشمندان به کارهای ادبی، عرفانی و ژورنالیستیکی پرداخت. در سال 1327 ش. به حیث وزیر مختار سفارت افغانستان در کراچی پاکستان اشغال وظیفه نمود و در سال 1328 ش. از طرف مردم هرات در هفتمین دورۀ شورای ملی به حیث نمانیدۀ مردم انتخاب گردید و در سال 1332 ش. بار دیگر به سمت ریاست مستقل مطبوعات تعیین گردید، و تا سال 1340 ش. به این وظیفه مصروف بود. وی در جریان مشاغل رسمی کار های بس ارزنده را انجام داد، که تأسیس رادیو کابل نمونه یی از کارکرد های فرهنگی او میتواند به حساب آید.([10])
به رویت نشانه سنگ مرقدش، وی به تاریخ 16 جوزای 1349 خورشیدی وفات و در شهدای صالحین دفن است.
آثار و کارکرد های عرفانی و فرهنگی :
روانشاد استاد سلجوقی شاعر و پژوهشگر ژرف اندیش بود و همیشه مطالعه مینمود، به قول مولانا خسته: «از علوم متداوله یونانی و مروجه امروز اروپایی معلومات و افر اندوخته و قلم توانای او میتواند فلسفه را با تصوف آمیخته و حاصل آن را به معرفی مطالعه گذارد.»([11]) موصوف کار های ارزشمندی در زمینه های ادبی، عرفانی و زیبا شناسی انجام داده است، به ویژه زمانیکه رئیس مستقل مطبوعات بود، بیشتر به کارهای فرهنگی و ادبی رو آورد، مقالات فراوان نوشت، ترجمه ها کرد، آثار و تألیفات پربار از خود به جا گذاشت.
سلجوقی به کتاب «گلشن راز» شبستری علاقه داشت، اشعار حافظ، مولوی و بیدل موشگاف را تعبیر و معنا مینمود و در این راستا از استعداد و دانش خوب برخوردار بود. دکتور اسدالله شعور در رسالۀ بیدلگرایی نگاشته است: «در افغانستان بیدل شناسی به شیوۀ علمی در دهۀ سی، نخست با انتشار افکار شاعر و سپس با نگاشتن نقد بیدل علامه صلاح الدین سلجوقی پایه گذاشته شد و زمینه ساز ظهور بیدل شناسی به شیوۀ نوین گردید...»([12]).
سلجوقی با تألیف آثارش گنجینۀ زبان و ادب فارسی دری را غنامند تر ساخت و تا جایی معلوم آثار زیر میراث فرهنگی مذکور است:
1- رسالۀ در فن معانی، بیان، بدیع، اخلاق: از این رساله تنها در کتاب سیما ها و آواها نامبرده شده است.
2- افکار شاعر: مجموعۀ مقالات استاد به شکل رساله دو مرتبه بار اول در 1326 و بار دوم در 1334 چاپ گردیده که حاوی افکار عرفانی نویسنده میباشد که اشعار حافظ، خاقانی، بیدل، مولانای بلخی و محمد شبستری را در آن تحلیل و تشریح نموده است. با مطالعه این اثر درمییابیم که سلجوقی عاشقانه میکوشید تا از فرهنگ باستانی و عرفان اسلامی پاسداری نماید. او فکرش را در این رساله چنین بازتاب داده است: «هر قوم فلسفه و ایدیولوژی  خود را که محصول فکری خودشان بود، کوشیدند در محور عواید باستانی خود بتنند. پس  ما چرا هسته یی را که روزی محور بزرگ دنیای فکر و عقیده بود ترک دهیم. و روزی می آید که ادبیات خود را از زبان پروفیسور بروان و یا وحدت الوجودی را از آثار سپینوزا بشنویم. بعضی ها به من لطف فرموده نوشته اند، این افکار را در کجا پنهان نموده بودی که اکنون به سربازار کشیدی، من عرض میکنم، این ها چیز های پنهانی نیستند و این متاعی است که قرنها به سربازار، غزنه، هرات، میمنه، بست و فراه دادوستد میشد و اکنون دود های سگرت و چنبر های شاپو و پرده های کریپ دوشین میخواهد بر آنها سایه بیندازد.»([13]) وی در همین کتاب گفته است. که با فراگیری فرهنگ و تهذیب امروزی، کلتور باستانی خود را باید فراموش نکنیم.
3- آیینۀ تجلی: این رساله به گونۀ «گلشن راز» بوده و شامل سوال و جواب هایی در قالب مثنوی میباشد که در یکصد وشصت و شش بیت سروده شده است. طور مثال؛  سوال :
 سوالات کزین مســــایل نمودی     دو صد مشــکل به مشــکل برفزودی
سوالاتی که اصلاً بی جواب است      زمن چون جستن آب از سراب است
جواب:
چــنین دادنــد درس بنده گــی را     کــه نتوان یافت سر زنده گــی را
چو کاخ زنـده گی کــردند بــرپا      به مــادادند چشمی را کــه مگشا
نـــیم شــکــاک ای مــرد هـنرور     که مرگ از شک بودصد بار بهتر
کلــیدی دارد این کــاخ خــدایی      کــه نبود در کــف عــقل هـوایی
کلیدش در دل عرفان نیوش است      به دست پاک الهام سروش است([14])
در این رساله، گرایش و باور استاد سلجوقی به عرفان بسیار واضح و روشن به نظر می آید. وی به این باور است که بدون سلک و بینش عرفانی بر اسرار الهی پی بردن محال مینماید.
4- نقد بیدل: این کتاب سال 1343 در 571 صفحه به تیراژ 3000 جلد چاپ گردیده است. محتوای آن دربرگیرنده تحلیل ادبی، فلسفی، عرفانی و تصوفی اشعار بیدل میباشد.
در این کتاب معرفت را در 45 عنوان، صوفی را در 26 عنوان مورد بحث قرار داده در بخش  دیگر به تنزل فرهنگ و ثقافت کشور اشاره نموده است. وی با جود مریضی قلبی که داشت روازنه هشت ساعت کار فرهنگی مینمود، تا خدمتی به ثفافت مردمش کرده باشد.
خودش در این مورد چنین گفته است : «میبینم که سطح ثقافت ما از این بیتشر پایین میرود کوشش من در این سالها در راه این است که سویه ثقافت بلند برود، زیرا میبینم آنانی که به ما آینده درخشانی نمی خواهند آرزومند هستند که سویۀ فکری وشعور و ذوق ملی و معیار نظم و آیین پست شود و علاوه برایشان مردمی نیز هستند که از ثقافت ملی خود بهرۀ وافی ندارند و میترسند، این بی بهره گی ایشان موجب حرمان ایشان گردد و از این رو میکوشند که شعر و ادب و فلسفه را بیهوده و سخیف نشان بدهند تا نارسایی خود را بپوشند.»([15])
گفتۀ مذکور بیانگر عشق و علاقۀ سلجوقی به فرهنگ و ادب کشورش بوده و برای زنده نگهداشتن و پربار ساختن آن تا پای جان کوشش و مجاهدت نموده است.
5- مقدمۀ علم الاخلاق: با استفاده از منابع دری و عربی در 764 صفحه راجع به فلسفۀ علم اخلاق و تاریخچۀ آن نگارش یافته و در بخش چهارم آن امراض اخلاقی، گناه، عجایبات نفس و معالجه آن، خودشناسی، امانت، توبه کردن، برگشت از گناه، ترس و مرگ مختص گردیده است، که بخش سلوک، عرفانی بوده نشاندهنده معلومات و گرایشات عرفانی سلجوقی میباشد.
6- جبیره (تهذیب جبیره) سال 1334 در 324 صفحه از سوی مطبعه دولتی چاپ شده و کتابیست آمیخته با فلسفه و عرفان که با نثر زیبا نگارش یافته است.
7- تجلی خدا در آفاق و انفس : این کتاب سه بار به چاپ آراسته گردیده است . بار نخست در سال 1334 ش از طرف مطبعه دولتی در  378 صفحه نشر وبه دسترس قرار گرفته است . در این کتاب نظریات داشمندان جهت اثبات خداوند(ج) تشریح شده است . وی در این کتاب به استدلال فلسفی نپرداخته، بلکه به نظر داشمندان در این باره اکتفاءنموده است ، زیرا  معتقد بود که شناخت خداوند(ج) از راه استدلال علمی ممکن نبوده از راه معرفت و عرفان ممکن و حاصل میگردد. او در مورد چنین اشاره نموده است: «چون خداوند(ج) از اجزای مادی و عقلی منزه است از این رو ذات خداوند(ج) را نمی توان به علم دریافت. آری میتوان از راه علم به وجود و وجوب و صفات بزرگ و نیکوی او تعالی پی برد، اما نه کنه ذات او. ولی معرفت یعنی شناسایی که از دانستن یعنی علم جدا است.»([16]) استاد کلید این رمز را در دست عرفان میداند.
8- تقویم انسان: این کتاب به پول شخصی حمیرا سلجوقی سال 1352 خورشیدی در 344 صفحه به مطبعه دولتی چاپ گردیده است.
9- نگاهی به زیبایی: سال چاپ کابل 1343 ش.
10- الاسلام فی العلوم و الفنون: این اثر به زبان عربی بوده و به سال 1375 قمری در مصر به چاپ رسیده است.  
در دانشنامه ادب فارسی افزون بر آثار متذکره از این آثار استاد نیز نامبرده شده است.
9- نگاهی به زیبایی: سال چاپ کابل 1343 ش.
10- الاسلامی فی العلوم و الفنون: به زبان عربی تحریر گردیده و  سال 1375 قمری در مصر به چاپ رسیده است.
11- افسانۀ فردا
12- قواعدادبیه
13- ثروت
14- اخلاق
15- ادبیات
علامه سلجوقی آثار و کتب متعددی را ترجمه و از خود به جا گذاشته است از جمله:
1- المرئة و التاریخ والشرایع که حدود سال 1308 از عربی ترجمه شده و تا حال چاپ نگردیده است.
2- علم الاخلاق اثر دی پی چبر یا اخلاق ارسطو از انگلیسی به دری که توسط مطبعه دولتی در سال 1332 ش به تیراژ 1500 جلد چاپ گردیده است.
3- تهذیب الاخلاق ابن سکویه: از زبان عربی به فارسی ترجمه شده و در سال 1332 ش مطبعه دولتی آن را چاپ نموده است.
4- محمد در شیرخواره گی یا سر گذشت یتم جاوید: اثر شوکت التونی از عربی به زبان فارسی دری ترجمه شده و شامل واقعات زنده گی پیامبر اسلام از تولد تا بعثت است. حاوی 454 صفحه میباشد که در سال 1342 شمسی مطبعه دولتی آن را چاپ نموده است.
5- بخش از جلد دوم تاریخ فتوحات اسلامی: از عربی به زبان دری ترجمه شده و سال 1309 در هرات چاپ شده است.
نظر دانشمندان راجع به علامه سلجوقی :
دانشمندان داخلی و خارجی در مورد شخصیت عالی، علمی و اطلاعات وسیع علامه سلجوقی نظریات خوب و مثبتی ارائه داشته اند، از جمله استاد خلیل الله خلیلی شاعر توانمند معاصر زبان دری در بارۀ شخصیت او چنین اظهار نظر نموده است: «مورخ، دیپلومات، سیاسی، نطاق و الحاصل روح بسیار دانای هرات سلجوقی است.» ([17]) دکتور منصور فهمی در بارۀ استاد سلجوقی گفته: «او عالمی است دارای اطلاعات وسیع و فیلسوف عمیق و یکی از مدافعین بزرگ اصلاح اجتماعی.»([18]) همچنان محمود حبیبی راجع به سلجوقی نوشته است: «استاد علامه صلاح الدین سلجوقی به آفاق بینی که منشأ خود را در ایدیالیزم مبنی برسیر  در  انفس میجست، فرهنگ و کلتور شرق و افغانی را با علوم، فلسفه و جریانات فکری نوین غربی به هم پیوند داده، رابطه و حلقه نزدیک اتصال بین این دو راه و رسم زنده گانی به میان آورد.»([19]) استاد فکری سلجوقی در وصف علامه سلجوقی سرودۀ دارد به این مطلع:
ز سرکوی توای گل بیخبر خواهیم رفت    چون نسیم صبحدم وقت سحر خواهیم رفت
                                                                                                 (ص 60، زنده گینامه)
همچنان پژواک، داوی و خلیلی در سوگ سلجوقی مرثیه هایی سروده اند که سوگنامۀ عبدالرحمان پژواک به این مطلع آغاز گردیده است:
اگرچه گریه به چیزی که آن رضای خداست     به نص دین و به دستور عقل هر دو خطاست
بمیرد عــقـل چــو استــاد دین و دانــش مرُد       چو عــقل مرد تــوان رضا و صبر کــجاست
                                                                                                                (زنده گینامه ، ص 36)
در رابطه به علمیت، شخصیت و قلم توانای سلجوقی دانشمندان تبصره های نیک و ارزشمندی را ارایه داشته اند که به ذکر همین موارد  بسنده گردید.


[1] -حسین وفا سلجوقی زنده گینامه و آثار علامه صلاح الدین سلجوقی، نشرات اتحادیه ژورنالستان، مطبعه کابل: 1366 ش، ص5.
[2] -همانجا، ض 8.
- همانحا.[3]
- همانجا، ص1.[4]
- همانجا، ص ص 3-4.[5]
- حمیرا سلجوقی، گلبرگهای مجموعۀ اشعار، انتشارات مطبعه دولتی،  کابل: 1345 ش، ص اول مقدمه.[6]
- معلومات شخص نویسنده[7]
-نعمت حسینی، سیما ها و آواها، جلد اول، چاپ مطبعه دولتی، کابل: 1367ش، ص 384.[8]
- حسین وفا سلجوقی، علامه صلاح الدین سلجوقی، ص ص 11- 13.[9]
- دانشنامه ادب فارسی، جلد سوم، ص 517.[10]
- مولانا خسته، معاصرین سخنور، ص 199.[11]
- داکتر اسد الله شعور، بیدلگرایی، ص 37.[12]
- صلاح الدین سلجوقی، افکار شاعر، کابل: 1326ش، صفحات الف و ب مقدمه. [13]
- زنده گینامه و آثار اصلاح الدین سلجوقی، ص 23.[14]
- زنده گینامه و آثار صلاح الدین سلجوقی، ص 38.[15]
- زنده گینامه و آثار صلاح الدین سلجوقی، ص48. [16]
- آثار و زنده گینامه علامه صلاح الدین سلجوقی، ص 56.[17]
- همانجا، ص 55.[18]
- همانجا، ص60.[19]

No comments:

Post a Comment