Friday, February 3, 2012

ذوق: در لغت چشیدن مزه ، آزمودن طعم چیزی و چشیدن ذایقه را گویند ، در زبان دری معنای خوشی و نشاط را نیز افاده مینماید. همچنان کشیدن و آزمودن کمانی را به منظور امتحان کردن که آیا سخت است یا خیر؟ نیز افاده مینماید.([1])


ذوق: در لغت چشیدن مزه ، آزمودن طعم چیزی و چشیدن ذایقه را گویند ، در زبان دری معنای خوشی و نشاط را نیز افاده مینماید. همچنان کشیدن و آزمودن کمانی را به منظور امتحان کردن که آیا سخت است یا خیر؟ نیز افاده مینماید.([1])
در اصطلاح سالکان ذوق عبارت از مستی عاشق با چشیدن شراب عشق است که از اثر مشاهده تجلی و شنیدن کلام معشوق، سالک عاشق به وجدآید و چنان بیخود گردد که در عشق محو شود.
به باور ابن عربی: «ذوق اول مبادی تجلی است و آن حالی است آنی که بنده آن را در دل خود حس کند، پس هر تجلی را ابتدایی است که آن را ذوق گویند»([2]) همچنان در فرهنگ ابن عربی نگاشته شده است،  که نیتجه مجاهدت چون گرسنه گی، تشنه گی، خلوت و شب زنده داری، ذکر زبانی تلاوت دایمی، امر به معروف و نهی از منکر شوقي در دل سالک پدید می آید که آن را ذوق مینامند و ذوق نور عرفانی است که محبوب با تجلی خود بر دل دوستانش میتابد و به واسطۀ آن حق را از باطل تمیز میکنند.([3])
به رویت فرهنگ نوربخش سالکی را اهل ذوق گویند که در ابتدای تجلی با چشیدن ذایقۀ می حقیقت به وجد آید و حالت وجدش مؤقت و زود گذر باشد. هرگاه جام متواتر برسد که بر قوت عقل سالک فایق آید، چنانکه مستی وجد متداوم باشد، آن را اهل شرب گویند.([4])
اصطلاح عرفانی ذوق در آفرینشهای عرفای مورد بحث نیز بازتاب یافته که از میان ابیات زیر برگزیده شده است:
بســـکه ذوق نغمۀ توحــید در قانون مــاست        کس نمی گوید به بزم ما خدایم دیگر است([5])
                       * * *
مرا ذوقی نشد حاصل که گیرم راه جولانی         و یا همچو نفس پیش آیدم  سیرگریبانی([6])
                                                 * * *
عمری به ذوق وحشت مشق گداز کردم     در جستجوی تحقیق سیر مجاز کـــردم
آهنگ خود شناسی باری چو ساز کردم        شد چشم امتیازی بر خویش باز کردم([7])
                                                 * * *
ذوق غنیگری دهد مشرب ما فقیر را         حق شهنشهی دهد مکتب ما غلام را


[1] - فرهنگ فارسی عمید، ص 633.
[2] - فرهنگ اصطلاحات ابن عربی، ص 291.
[3] - همانجا، ص 292.
[4] - فرهنگ نور بخش، جلد ششم، ص 113.
[5] - خط بوریا، ص 112.
[6] - همانجا، ص 118.
[7] - مرزعۀ دهقان، ص 5. 

No comments:

Post a Comment