Friday, March 30, 2012

جستاری بر پیشینۀ نوروز محقق محمد متین مونس آمد نو روز هم از بامـــــــداد آمــد نش فـــرخ و فـرخنده باد باز جهان خرم و خوب ایستاد (1) مـــرد زمــستان و بهاران بزاد



جستاری بر پیشینۀ نوروز
محقق محمد متین مونس

            آمد نو روز هم از بامـــــــداد              آمــد نش فـــرخ و فـرخنده باد
                      باز جهان خرم و خوب ایستاد (1)                  مـــرد زمــستان و بهاران بزاد                        
نوروز که آغاز سال نو و بهار نو و جشن طبیعت است نقطه عطف و قابل توجه در زنده گی اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی هموطنان عزیز میباشد بنا بر این رسم بر گزاری و تجلیل از نوروز شامل جشن های است که در کشور ما افغانستان ،آسیای میانه ، ایران و برخی کشورهای دیگر منطقه و اقوام آ ریایی از روزگار قدیم بدین سو رواج دارد و یکی از قدیمترین جشن های ملی افغانستان به حساب میرود که از گذ شته های دور تا امروز در نزد مردم کشور ما اعتبار و منزلت اجتماعی داشته و دارد.
نوروز کلمۀ مرکب از نو و روز بوده که به زبان دری معنای ( روز نو) را افاده می کند و مصادف است با نخستین روز سال خورشیدی  که آغاز یک دوره تازه را در گردش زمین مشخص می سازد. به عباره دیگر نوروز جشن عشق با طبیعت است و نشان دهنده همزیستی انسان ها با طبیعت و مژده دهندۀ ادامه حیات انسان ها در روی کرۀ خاکی . نوروز در تاریخ و فرهنگ افغانستان ریشه کهن دارد و در شعرو ادب ، هنر، فولکلور و رسوم خانواده گی شمار زیادی از باشنده گان این سر زمین جا گرفته است.
محققین، زمان پیدایش نوروز ، این سنت پسندیده را به درازای عمر اقوام آریایی رسانیده اند به طور سنتی آ غاز نوروز را به یما (جمشید) فرمان روای اساطیر بلخ نسبت می دهند که در آ ثار بزرگانی چون ابو ریحان بیرونی ، طبری مؤلف کتاب تاریخ الرسل و الملوک معروف به (تاریخ طبری) و فردوسی سراینده  شاهنامه باز تاب یافته است . آیین نوروزی در افغانستان حداقل پیشینه 3000 سه هزار ساله دارد
البیرونی راجع به جشن نوروز نگاشته است که نوروز نخستین روز از فروردین ماه میباشد از این جهت روز نو نامیده شده که این روز پیشانی سال نو است و پنج روز پیش از آن  نیز روز های جشن  است. پنج روز اول را نوروز عامه و ششم رانوروز بزرگ گویند زیرا در نوروز بزرگ پادشاهان به خاصان خود می پرداخت و حاجات هر یک را در بخش های خود شان روا می کرد. از دید تاریخی نوروز به حیات آریایی ها در ورای بخدی به ثبت رسیده است.در آن وقت آریایی ها ازآیین  پرستش طبیعت پیروی میکردند و این روز را جشن می گرفتند چنانچه سمبول و نشان یما پادشاه بر مبنای همین عقیده گاو آهنی بود که خود نمایانگر علاقه به زراعت و محیط سر سبزو زیبا است همین گونه بعد از ظهور زرتشت آریایی نیز ها از این جشن تجلیل به عمل می آ وردند.(2)
دانشمند فقید پوهاند داکتر محمد سرور همایون رسم جشن نوروز را متعلق به دورۀ جمشید دانسته و افزوده است که او مردم را از کوچی گری به ده نشینی و زندگی روستایی فرا خواند، امور دهقانی و کشت و کار به روی زمین را رونق بخشید.(3)
هم چنان پوهنمل عین الدین نصر به استناد از نوروز نامۀ عمر خیام و شاهنامۀ فردوسی حادثۀ تعیین سال را به زمان کیومرث، پادشاه اساطیری شاهنامه نسبت داده و نگاشته است : «آریایی ها به این باور بودند که آفتاب از نقطه یی حرکت و به نقطۀ دیگر توقف می کند. یک روز کیو مرث از خواب بر خواست همین نقطه اولی حرکت آفتاب را دید موبد و موبدان را جمع کرد و مؤظف ساخت که  این روز را مبدأ تاریخ قرار دهند وماه های آریایی در آن وقت تعیین شد... اما کلمۀ نوروز توسط جمشید برادر تهمورث با همین مفهوم خوانده شده است جمشید زراعت ، بافنده گی ، حرفه ها و صنایع را به وجود آورد و پس از اتمام کارها که روز تاج گذاری اش فرا رسید مصادف به نوروز بود جشنی را که ما تجلیل می کنیم به تاج گذاری جمشید نیزارتباط تاریخی دارد که بعد ها فریدون و گشتاسپ همان مراسم را دنبال کردند (4)
فردوسی از آن در شاهنامه چنین یاد کرده است:
به فر کیانی یکی تخت ساخت                                چه مایه بدو گوهراندر ساخت
به جمشید برگــــوهر افشاندند                               مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال  نو هرمز  فروردین                             بــر آسوده از رنج تن دل ز کین
چنین جشن فرخ ازآن روزگار                           بمانده از خسروان یــــــاد گــــار(5)
شاهنامه فردوسی از برگزاری آیین نوروزی در روزگار دارا، اردشیر بابکان ، بهرام گور ، قباد ، نوشیروان ، یزدگرد اول و دوم نیز یاد کرده است.به گونه مثال در بیت زیر جلوس کیخسرو را در نوروز به تخت زرنگار چنین بازتاب داده است :
یکی تخت زرین زبرجد  نـــــگار                     نهـــــادند بر پیــــل جنگی سوار
چنین گفت کامروز روز نو است                      نشست جهان دار کیخسرو است (6) 
تاریخ نگاران در آثار شان مطالب و روایاتی زیادی راجع به نوروز نوشته اند از زمره محمد عوفی در لباب الالباب راجع به نوروز نگاشته :" آن روز که خورشید به حوت آید ، همان روز لکلک ها به دیار ماوراألنهر آید و خلق دررسیدن او شادی کنند و او را جشن قدم بهار خوانند.
بشارت آرد نوروز ، مارا هر زمان لکـلک            کندغمگین دل ما ز آن بشارت ، شادمان لکلک"(7)
دراولین روز نوروز پادشاهان ساسانی جامه نو به تن میکردند و خود را شاهانه می آراستند و به دربار حاضر میشدند . در همین روز بازی سپید را پرواز میدادند و بر تخت جلوس میکردند در چنین روزی موبد موبدان که قدومش را فال نیک میگرفتند با جام زرینی ، انگشتری ، درمی ، دیناری خسروانی ، یک بسته سبزه نورسته ، شمشیری ، کمانی ، دواتی و قلمی که لازمۀ سلطنت پنداشته میشد نزد شاه می آمد و به ستایش و نیایش می پرداخت . از قصاید شعرای عرب که در تهنیت نوروز سروده اند بر می آید که در این روز بزرگان دولت و اعیان مردم ، یک به یک به دربار شاه باریاب میشدند و به سخنان موبد موبدان گـوش میدادند ، که خطاب به شاه میگفت : شاها دیرزی ، شاد باش ، انوشه خور به جام جمشید ، سرت سبز باد و جوانیت جاویدان . همچنان در روز نوروز پادشاهان ساسانی سکه ضرب میزدند خراج و مالیات میگرفتند. (8)
 کوشانی ها نیز از این روز تجلیل میکردند و این   pro.henning به رویت نوشتۀ پروفیسورهیننگ
مراسم اغلب در آتشکده ها و معابد برگزار میشد. در نوبهار ( بتکده ) آتش می افروختند و شب را به شادکامی ، نیایش و پرستش سپری میکردند . فرخی سیستانی ضمن قصیدۀ یی را که در رثای سلطان محمود غزنوی سروده از برگزاری این مراسم چنین یاد کرده است :
وای و دردا که کنون برهمنان همه هند            جای سازند بتان را دگر از نو به بهار(9)
همین گونه در عربی کلمۀ (نیروز) که جمع آن (نیاریز) است به معنای عید نوروز بکار رفته است و ابو نواس این کلمه را در قطعه شعرش چنین بکار برده است .
ترجمه : نوروز در تاریکی شب با گلهای چون ستاره گانی تابان بر شاخه ها درخشند .
در عهد غزنویان نیز از نوروز تجلیل به عمل می آمد . در زمان زمامداری جلال الدین ملک شاه سلجوقی تقویم به رویت هلال بود که ناهم آهنگی و نارسایی بار آورد تا آنکه در سال 458 هجری شمسی مطابق جمعه رمضان 471 قمری برابر به 1079 میلادی به کوشش منجمان و ریاضی دانان معروف چون ابوالمظفر هروی ، عمر خیام ، ابوالحسن لوگری ... به اساس محاسبات نجومی نوروز اول سال و سر آغاز بهار شد .(10)
به این ترتیب شان و شکوه نوروز افزون تر گردید و آن را رنگ و بوی مذهبی دادند به استناد از نوشته سید نبیل علی پسر عبدالحمید آغاز خلافت حضرت علی کرم الله وجهه مصادف به نوروز بوده است و این مناسبت نوروز را عزیز تر گردانید از همین رو مرقد شاه ولایت مآب واقع شهر مزار شریف در شب های سال نو (نوروز) میزبان هزاران مهمان است مردم در شب اخیر سال در پارک روضۀ مبارک جمع می شوند و شب را با خوشی و شادمانی سپری مینمایند و بی صبرانه انتظار لحظه ورود نوروز و بر افراشتن علم مبارک شاه اولیا را میکشند . صبح روز نوروز جهندۀ شاه اولیا با عظمت و شکوه تمام توسط یکی از مقامات حکومتی با شور و هیجان هزاران بیننده بر افراشته میشود جشن نوروز در شهر مزار شریف به نام میلۀ گل سرخ نیز معروف است مردم در این ایام به پارک های تفریحی ، باغها ، دشت ها و دامنه های پر از گل شقایق رفته و به شادی میپردازند.
 یکی از متداول ترین عرف در نزد آریایی ها به ویژه مردم میهن ما پختن سمنک به مناسبت نوروز است این غذا با استفاده از جوانه گندم توسط دختران در شب هنگام با نواختن دف و اجرای بیت سمنک که به گونه دسته جمعی می سرایند پخته میشود:
سمنک در جوش ما کفچه زنیم                           دیگران در خواب ما دفچه زنیم
ســـــمنک نذر بهار اســـــــت                            دخــتران دورش قــــــطار است
سال دیگری یا نصیب
وقتی سمنک پخته شد آن را روی سفره یی هفت سین میگذارند . در اصل سمنک غذای نذری ماه اول سال خورشیدی میباشد.
 مختصر این که تاریخ نوروز را به یما ( جمشید) پادشاه بزرگ بلخ یا بخدی نسبت میدهند . در نوروز نامۀ عمر خیام آمده است که جمشید جواهر از معادن بیرون آورد ، سلاح ها همه  او ساخت ، زر و نقره و مس و سرب از کان ها بیرون آورد ، تخت و تاج و باره و طوق و انگشتری او همه به دست آورد . پس در این روز که یاد کردیم جشن ساخت وآن را نوروز نام نهاد . (11)
واژه نوروز و چگونگی برگزاری جشن نوروزی ، با ویژه گی های آن در ادبیات دری بازتاب گسترده دارد ، که با ذکر نمونه هایی از  شعرای معروف بسنده می کنیم :
به نوروز بــــرون آی از شــــبستان         به بوی گل به صحرا شو چو مستان
نظامی
شگفته چون گل نوروز خوش رنگ        به نوروز این غزل در ساخت با چنگ
ابوالفرج
نوروز فرخ آمــــد بـــوی بــهار داد        بـــــوی بــــهار مــــژدۀ زلفــین یار داد
ظهیر فاریابی                                                                                     
هرچه نـوروز بود نوروز نو آیین آن همه        برد بــرگــل هــای باغ وراغ نوروزی به  کار
فرخی سیستانی
بازخورشید حمل برشد زدامانی بـــهار              بادی نوروزی وزان چون قاصد کوی حبیب
(عبدالباقی قایل زاده)
مآخذ:
1- منوچهری دامغانی ، دیوان ، به کوشش دبیرسیاقی، چاپ چهارم ،شرکت قلم ، تهران : 1381 خورشیدی ، ص 161.
2- یارمحمد یاری ، روزنامۀ آرمان ملی ، کابل 30حوت ، 1383 خورشیدی .
3- پوهاند محمد سرور همایون ، اقتدار ملی ، شماره هشتم ، کابل ، 6 حمل 1382
4- پوهنمل استاد عین الدین نصر ، اقتدار ملی شماره هشتم ، کابل ، 6 حمل 1382.
5- ابوالقاسم فردوسی ،خلاصه شاهنامه ،به کوشش محمد علی فروغی ، تهران : 1387 خورشیدی ، ص 12 .
6- همانجا.
7- اکادمسین عبدالاحمد جاوید ، نوروز خوش آیین ، کابل : 1384 خ ، ص 10
8- همانجا ، ص 13.
9- همانجا ، ص 21.
10- 11- همانجا.