Thursday, February 9, 2012

خط : عبارت است از آنچه که باقلم در روي چيزي بكشند و در اصطلاح عرفانی کنایه از دقایق و نکات کمال حسن و جمال است که به روی محبوب پدید آید و اشاره به تعینات عالم ارواح است که نزدیکترین مراتب وجود میباشد. ([1])


خط : عبارت است از آنچه که باقلم در روي چيزي بكشند و در اصطلاح عرفانی کنایه از دقایق و نکات کمال حسن و جمال است که به روی محبوب پدید آید و اشاره به تعینات عالم ارواح است که نزدیکترین مراتب وجود میباشد. ([1])
در گلشن اسرار نگاشته است که: «مراد از خط جناب کبریایی است که عالم ارواح مجرده است... یعنی رخ محبوب به نیکویی، لطافت و نازکی خطی کشیده است که جامع جمیع دقایق نکات حسن و جمال است و هیچ خوبرویی و ملاحت از آن خط متجاوز نمی تواند باشد.» نویسنده برای اثبات قول خود به ابیات زیر اشاره نموده است:
رخ اینجا مظهر حسن خدایی است     مراد از خط جناب کبریایی است
رخش خطــی کــشید اندر نکویی     که از ما نیست بیرون خوبرویی ([2])
در اصطلاح تصوف خط سیاه: عالم غیب، خط سبز: به به معنای لوح محفوظ و جای برآمد و عالم  و برخی خط سبز را عالم برزخ نیز گفته اند و خط نودمیده. در نزد عرفا مفهوم لوح محفوظ را افاده مینماید.([3]) عرفای معاصر مورد نظر اصطلاح خط را چنین به کار گرفته اند:
عاشقان از دور خط ساده رویان برخورند صبح امید غریبان در دم شام است هنوز([4])
                               * * *
ای از جمال چون مۀ تو مستعار گل     و زتاب حسن نو خط تو در شرار گل([5])


[1] - فرهنگ عرفان هیله من، ص 120.
[2] - شرح گلشن راز، ص 494.
[3] - همانجا.
[4] - دیوان عشقری، ص 123.
[5] - سروده های جاویدان، ص 39.

No comments:

Post a Comment