خط : عبارت است از آنچه که باقلم در روي چيزي بكشند و در اصطلاح عرفانی کنایه از
دقایق و نکات کمال حسن و جمال است که به روی محبوب پدید آید و اشاره به تعینات
عالم ارواح است که نزدیکترین مراتب وجود میباشد. ([1])
در گلشن اسرار نگاشته است
که: «مراد از خط جناب کبریایی است که عالم ارواح مجرده است... یعنی رخ محبوب به
نیکویی، لطافت و نازکی خطی کشیده است که جامع جمیع دقایق نکات حسن و جمال است و
هیچ خوبرویی و ملاحت از آن خط متجاوز نمی تواند باشد.» نویسنده برای اثبات قول خود
به ابیات زیر اشاره نموده است:
رخ اینجا مظهر حسن خدایی
است مراد از خط جناب کبریایی است
رخش خطــی کــشید اندر
نکویی که از ما نیست بیرون خوبرویی ([2])
در اصطلاح تصوف خط سیاه:
عالم غیب، خط سبز: به به معنای لوح محفوظ و جای برآمد و عالم و برخی خط سبز را عالم برزخ نیز گفته اند و خط
نودمیده. در نزد عرفا مفهوم لوح محفوظ را افاده مینماید.([3]) عرفای معاصر مورد نظر اصطلاح
خط را چنین به کار گرفته اند:
عاشقان از دور خط ساده
رویان برخورند صبح امید غریبان در دم شام
است هنوز([4])
* * *
ای از جمال چون مۀ تو مستعار گل و زتاب حسن نو خط تو در شرار گل([5])
No comments:
Post a Comment