Thursday, February 9, 2012

مولانا خال محمد خسته : دانشور و ادیب معاصر کشور خال محمد متخلص به خسته پسر ملا رستم منشی سردار محمد اسحاق خان ، نوادۀ عبدالرحیم به سال 1320 هجری قمری برابر به 1281 در دهکدۀ دهباز ختلان تاجیکستان متولد گردید.([1]) «این فرزند برومند نتیجۀ وصلت پدری پنجشیری و مادری ختلانی میباشد.


مولانا خال محمد خسته :
دانشور و ادیب معاصر کشور خال محمد متخلص به خسته پسر ملا رستم منشی سردار محمد اسحاق خان ، نوادۀ عبدالرحیم به سال 1320 هجری قمری برابر به 1281 در دهکدۀ دهباز ختلان تاجیکستان متولد گردید.([1]) «این فرزند برومند نتیجۀ وصلت پدری پنجشیری و مادری ختلانی میباشد.([2]) پدر مولانا خسته ملا رستم که شخص عالم و خوشنویس بود بنابر فشار های اقتصادی با خانواده اش از ختلان به بخارا رفت و مدت پنج سال در آنجا بماند. خسته آموزش ابتدایی مانند: کتب متداوله فارسی دری، مبادی صرف و نحو عربی و خط نستعلیق را در نزد پدر فرا گرفت و راهی مدرسه شد. قرآنکریم و علوم وابسته به آن را نزد قاری باباجان و قاری شریف آموخت، صرف و نحو را به پایه اکمال رسانید.
خسته تازه جوان بود که خانواده اش بخارا را به قصد بلخ ترک گفتند و در ولایت مذکور مسکن گزین شدند. وی نسبت مجبوریت های اقتصادی مدت دو سال در سیاه گرد مزارشریف به کار و بار دهقانی مصروف شد و مدتی در بوینه قره ملاامام بود.([3]) نامبرده در آنجا قرآنکریم را حفظ، قرائت، مبادی کتب فقه و عقاید را فرا گرفت.([4])
مولانا خسته در سال 1341 قمری که 21 سال داشت به منظور آموزش و فراگیری بیشتر دانش، عازم هندوستان شد و روزهای نخست و رودش به هندوستان همراه با مشکلات بوده که با عزم راسخ و ثابت قدمی در راه کسب علم بر آنهمه مشکلات فایق آمد و در مدرسه ها شمیه واقع مسجد ذکریا شامل شد. و از آنجا به مدرسه فتحپور رفته و پس از آن در مدرسه تقویت الاسلام واقع گجرات، مدرسه معروف علیگر، مدرسۀ دیوبند نزد استادان ناموری چون: ابوالعلا محمد اسماعیل گودهرادی، مولوی محمد شریف الله نایب صدر، شاه محمد یاسین شوکت، شاه محمد طاها، ابوالعرفا و مولوی عبدالغنی به تحصیل علوم پرداخت.
در علوم عربی جامع گشت، در بخش ادب و عرفان اسلامی و فارسی دری توانایی خوب کسب نمود. خط نسخ و نستعلیق را نزد استاد و منشی عبدالغنی یاقوت  رقم دهلوی به پخته گی و اکمال رسانید تا جاییکه در هنر خطاطی و خوشنویسی به پایه استادی رسید.([5]) عضویت انجمن طالب العلمای افغانی را حاصل نمود.([6])
خسته مدت چهارده سال در هندوستان بماند. با وجود تنگدستی و بی سر پناهی از شهر های مهم هندوستان و مراکز تاریخی، فرهنگی، علمی و ادبی آن سر زمین پهناور دیدن نمود و با دانشمندان و علمای آن دیار آشنا گردید. وی به حیث یک سخنور با استعداد در محافل، مشاعره ها و بزم های ادبی شرکت میکرد و با سخنوران هند به مشاعره میپرداخت.([7]) «چنانچه در مشاعره ییکه در دهلی برگزار شده بود اشتراک و به استقبال مصراع، میکشان مژده که ابر آمد و بسیار آمد- غزلی را به مطلع زیر سرود:
میکشان مژده که ابر آمد و بسیار آمد      تــاک را نوبت آبستن و بــار آمد
فرصت بانگ می دور می ناب رسید        سایۀ سرو سهی و لب جوبار آمد»([8])
خسته با این سرود خویش مورد تحسین شاعران قرار گرفت و بر شهرتش در هند افزوده شد و به حیث یک شخصیت ادبی تبارز  نمود. وی در سرایش شعر استعداد و قریحۀ بیدار داشت. به استناد بیت زیر خسته به سن ده ساله گی به سرایش شعر پرداخته و آغاز شاعری اش را چنین بیان داشته است:
بــه ده در شعر گفتن کــردم آغــاز       به سال پانزدهم گشتم سخن ساز
به بیست و پنج گردیدم سخن سنج        فلک پیماشدم اندر سی و پنج([9])   
به هر حال، مکتب ادبی هند در شگوفایی ادبی و رشد فکری خسته نقش بارزی داشت، زیرا تأثیرات و باریک اندیشی مکتب هندی به پیمانه وسیع در اشعارش به دیده می آید. خسته چند بار با علامه اقبال لاهوری دیدار و ملاقات نموده و اندوخته های فراوانی را به دست آورده است. آثار اقبال به ویژه جاوید نامه بر جریان فکری خسته اثر گذار بود که به شناخت وی از جهان با دید عارفانه ممد واقع گردیده است وی در دهند راجع به تصوف معلومات کافی به دست آورد و با تجارب فروان به سال 1315 ش.  که سی و پنج بهار زنده گی را پشت سر گذرانده بود به وطن برگشت و در مدرسۀ «اسدیه» مزار شریف به حیث مدرس شامل وظیفه گردید و مدت شش سال در مدرسه مذکور تدریس نمود.([10]) 
خسته در سال 1320 خورشیدی به منظور اشتراک در مراسم جشن استقلال به کابل آمد. وی در این سفر به شعرا و دانشمندانی چون: صوفی عشقری، صوفی عبدالحق بیتاب و قاری عبدالله آشنا گردید، مولانا خسته بنا به دسایس حسودان از وظیفۀ رسمی برکنار شد و در متوسطه خواجه خیران به صورت غیر رسمی به حیث معلم ایفا وظیفه میکرد. وی در نزد مردم بلخ از قدر و منزلت خاصی برخودار بود. نظر به محبوبیتی که میان شهروندان شهر مزار شریف داشت در حوت سال 1327 خورشیدی به حیث نماینده مردم در دوره هفتم شورای ملی انتخاب شد.([11]) 
مولانا خسته به منظور تحقق عدالت اجتماعی در مبازات پارلمانی بر ضد دولت در صف مخالفین قرار گرفت و در سال 1331 خورشیدی پارلمان لغو و شماری از مخالفین زندانی شدند که از آن میان مولوی خسته از رفتن به شهر مزار شریف منع و در کابل نظر بند و از کاندیدشدن به دوره هشتم محروم گشت. 
در سن پنجاه ساله گی به خدمت عسکری جلبش نمودند در حالیکه نظر به قانون وقت به جای انجام دوره مکلفیت سر بازی مدت شش سال تدریس و معلمی را پذیرفته  و به تربیه اولاد وطن پرداخته بود . اما به بهانه عدم اجرای خدمت عسکری مدت یکنیم سال راهی زندان گردید . وی در کوچه کاه فروشی کابل به حیث مامور فروش کتب  مؤسسه ابن سینا شامل وظیفه شد و مدت دو سال به این وظیفه باقی بماند اما نسبت تادیه حقوق ناچیز وظیفه مذکور را ترک و در همان کوچه دکان صحافی و کتابفروشی باز نمود،([12]) دکان مذکور فرصت خوبی جهت کار های فرهنگی و ادبی برای خسته بود. وی در این هنگام موفق به تالیف چند اثر گردید.
به زبان سرمحقق محمد آصف گلزاد: «مولوی خسته در اواخر سال 1339  شامل هیأت طبع کلیات بیدل شد امور تصحیح و طبع آن را به عهده وی گذاشتند که این کار به وجه احسن و یا حسن نیت به پایان رسید. در میزان 1343 ش. در زمرۀ وکلای انتصابی شامل لویه جرگه شد که وظیفه تسوید قانون اساسی جدید را داشتند، خسته از این آزمون بزرگ نیز با سر فرازی و ثبات اندیشه بدر آمد، در ختم وظیفه واپس به همان دکان کتابفروشی به فعالیت  ادبی و هنری رو آورد و در ماه قوس 1344 هجری شمس جریده یی را زیر نام (وحدت) که خودش صاحب امتیازی و مدیریت مسؤول آن بود از سوی حزب وحدت نشر مینمود. جریده را تا شماره بیست انتشار داد که بعد متوقف گردید و جای آنرا جریده مساوات گرفت»([13]) مولانا خسته در تهیه مطالب جلد سوم دایره المعارف آریانا سهیم بود وی پس از سال 1349 ش بنابر کهولت سن، ضعف اقتصادی، مریضی و فقر در گوشۀ منزل نشست. خسته به منظور نجات از بی سرپناهی  به کار ساختمان منزلش در کارته نو کابل پرداخت چون توان استخدام مرد کار و معمار را نداشت شخص خودش با وجود ناتوانی جسمی به کار اعمار منزلش پرداخت که باعث مریض اش گردید و به روز دوشنبه 26 سنبله سال 1352 خورشیدی جهان فانی را وداع و به ابدیت پیوست.([14]) و در شهدای صالحین در سمت جنوب غربی تپه بالاحصار کابل به خاک سپرده شد.([15])
آثار و کارکرد های مولانا خسته :
مولانا خسته در حیات پر بارش خدمات شایانی را در عرصۀ فرهنگ و ادب انجام داده و در کنار خطاطی، مقاله های علمی و ادبی را در روزنامه ها به دست نشر میسپرد، وی آثار مستقل و گرانبهایی را از خود به جا گذاشته که به صورت مختصر به معرفی گرفته شده است:
1- خمستان: دیوان اشعار خسته است که در سال 1354 قمری در دهلی به چاپ رسیده و حاوی بیش از پنجهزار بیت است.
2- رمز حیات: دومین مجموعۀ شعری خسته که به کوشش مولوی عبدالروف بلخی در دهلی چاپ سنگی شده است.
3- یادی از رفته گان:  تذکره یی است شامل زنده گینامه 63 شاعر کشور.
4- معاصرین سخنور: تذکره یی است که 186 شاعر  معاصر  را به معرفی گرفته و در سال 1339 ش. در 363 صفحه به تیراژ پنجصد جلد از سوی مطبعه دولتی به چاپ رسیده است.
5- ضرب المثل ها: کتابیست حاوی 1148 ضرب المثل در 48 صفحه که به سلسله انتشارات مجله فرهنگ مردم سال 1362 اقبال چاپ یافته است.
6- تذکرۀ خطاطان: درین تذکره ده نفر خطاط با نمونه های خط شان معرفی گردیده و در سال 1383 خورشیدی از طرف اکادمی علوم افغانستان در 87 صفحه به تیراژ 500 جلد چاپ گردیده است.([16])
7- دبیرستان بلخ: در این اثر به تعداد 490 تن علما، مشایخ، سخنوران و دانشمندان بلخ باستان در چهار بخش الف: علما و مشایخ کرام، ب: علما و مشایخ دوران، ج: یادی از سخنوران پیشینه، د: سخنوران معاصر منطقه بلخ معرفی گردیده است. که یک نسخه تایپی آن در اکادمی علوم افغانستان موجود است.([17])
8- کارستان بلخ: این اثر مکمل دبیرستان بلخ میباشد که نسخۀ قلمی آن در آرشیف ملی موجود و تا حال چاپ نگردیده است.([18])
مولانا خسته در بیتی دبیرستان بلخ را پنج قسمت گفته که چهار بخش آن در دبیرستان بلخ موجود و بخش پنجم آن همین کارستان بلخ میباشد.
... ای بسابود در جهان گمنام     از بزرگـــان قــبة الاســـلام
از قرون گذشته و حــاضـر         اندرین مختصر شــدم ذاکـر
پنج قسمت نمودم این دفتر         هر کدام به اسم و رسم دگر([19])
9- تذکرۀ تذکره نگاران: شامل معرفی (116) تذکره نگار که در 492 صفحه تحریر شده است و نسخه خطی آن در آرشیف ملی موجود میباشد([20])
10- نفوذ دانش : در این تذکره سخنوران دری زبان نیم قاره هند معرفی گردیده که نسخه قلمی آن در آرشیف ملی موجود است .
11- موسیقی دانان : رساله یی است با قطع کوچک (12×16)شامل معرفی شماری از آواز خوانهای معروف وموسیقی دانان مشهور کشور([21]).
12- جزء معاصرین سخنور: زیستنامه 24 تن از شعرا است که بیشتر از ولایت بلخ میباشد و نسخه خطی آن در آرشیف ملی موجود است.
13- دستورالخطاطین: در این رساله، اداب خط نستعلیق و اصول رسم الخط عربی می باشد که در آن نخستین ایجاد گران خط را به معرفی گرفته و در رابطه به قوانین انواع خط معلومات ارائه گردیده است.
14- زایچه (زائیرچه): رسالۀ کوچکی است که به زبان عربی نوشته شده و شامل  دعاهای بعد از نماز میباشد.
15- مجموعه : اثریست در 201 صفحه شامل چهار بخش که به زبان دری و عربی نگاشته شده است. به گمان غالب شامل مطالب عرفانی و تصوفی میباشد.
16- منتخب الزمان: این اثر در مورد زیست نامه ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل و شاعرانیکه بیدل تخلص کرده اند معلومات ارائه نموده و در باب شعر و شاعری بیدل مطالبی را تحریر داشته است.
17- تاریخ حیدر آباد : چنانچه از نامش پیدا است ممکن در مورد، حیدرآباد و رویداد های تاریخی آن مطالب نگاشته شده باشد.
18- گلبانگ خسته: شامل چکامه هایی از مولانا خسته میباشد که در روزهای آخر عمر به نگارش آن پرداخته است.
19- تذکرۀ خوشنویسان: این رساله تحقیق در رابطه بر احوال بابا مراد اند خویی میباشد که استاد واصف باختری اثر مذکور را به مولانا خسته نسبت داده است.
20- زنده گینامه عبدالحکیم حاکم: عبدالحکیم حاکم ملقب به حکیم از ولایت هرات بود و در هندوستان سمت عالی و دیوانی داشت، شخص عارف و شاعر بود بیشتر اوقات را به مطالعۀ آثار متصوفین سپری مینمود. وی حدود پنجاه هزار بیت عرفانی را از دیوانهای شعری جمع آوری و (انتخاب حاکم) نام گذاشته است.
21- تصحیح مقابله و چاپ کلیات میرزا عبدالقادر بیدل، نگارش کتاب لغات عامیانه فارسی به خط مولوی خسته. تصحیح، تحشیه، مقابله و خطاطی زین الاخبار گردیزی ، عقد ثریا که خطاطی و تعلیمات آن را خسته انجام داده است، خطاطی جلد چهار، پنج و شش سیرت النبی، تحشیه و تعلیق سفینۀ خوشگو، تدوین و خطاطی دیوان شوکت بخارایی، تلخیص(خلاصه کردن) و خطاطی تذکرۀ بینظر، رونویسی معیارالاشعار خواجه نصر الدین طوسی به خط خوش و زیبا، خطاطی دیوان کلیم، منتخب مثنوی معنوی که در 150 صفحه به خط عادی تحریر گردیده، خطاطی و بازنگاری تدکره مجمع الفضلای بقای بخاری، پشتو عروض و نوشتن دیوان ملا مفید بلخی از زمرۀ کارکرد های ادبی و فرهنگی خسته میباشد که به معرفی گرفته شد.
البته در رابطه به آثار و کارکرد های مذکور از مقالۀ محترم سرمحقق محمد آصف گلزاد که در کتاب مولانا خسته از دیدگاه پژوهشگران نشر گردیده بیشتر استفاده صورت گرفته است.
لازم به یاد کرد این که سال 1388 خورشیدی گزید ه یی از اشعار خال محمد خسته به نام سروده های جاویدان که در هشت جدی 1337 خورشیدی تحریر و طور یادگار به محمد یونس حیران تقدیم گردیده بود،  از طرف انتشارات امیری به چاپ رسیده و به دسترس علاقمندان قرار گرفته است. ممکن آثار دیگری از خسته نیز موجود باشد که تا هنوز در موردش اطلاعی در دست نیست امید میرود که به همت پژوهشگران در آینده دستیاب و با تکثیر در اختیار هموطنان قرار گیرد.
عرفان خسته :
مولانا خسته مرد عالم، فاضل، حافظ قرآنکریم، شاعر، پژوهشگر، خطاط و دارای ابعاد مختلف بود، که به گونۀ مختصر به معرفی گرفته شد. وی به زبان های: دری، عربی، اردو، ترکی، مسلط و حیات بربارش را در بخارا، بلخ، کابل، هندوستان با آموزش و پژوهش علمی گذارنید، در حلقات علما، روحانیون، عرفاو متصوفین اشتراک و از محافل معنوی ایشان بهره ور گردیده است.
وی به تصحیح، مقاله و چاپ کلیات میرزا عبدالقادر بیدل همت گماشت، در اثر منتخب الزمان به شرح زنده گی بیدل(رح) پرداخته در بخش چهارم مجموعه به سخنان قدسی حضرت خواجه احرار ولی توجه مبذول داشته است.
به استناد از پرطاووس ملاقاتهای عرفانی علامه اقبال لاهوری بالای خسته اثر گذار بوده و کتاب گلبانگ خسته مصداق خوب، اثر پذیرش از اقبال بوده میتواند، در پرطاووس راجع به شخصیت خسته  نگاشته شده که: «استاد خسته مرد فقیر وارسته و دوریش خو بود و تا پایان عمر به فقر  و فاقه گی دست و پنجه نرم کرد. اما هیچ گاهی چشم به دروازه باز و دستی به طرف کسی دراز نکرد»([22]) همچنان راجع به اثرپذیری خسته محترم محقق محمد سرور پاکفر در مقاله زیر عنوان اثر پذیری از اقبال لاهوری نظرش را اینطور اظهار داشته است: «مسافرت ها و بازدید ها از شهر های مختلف هندوستان، ملاقات و کسب تجارب و تبادل افکار بالای مولانا خسته تاثیر گذاشته و باعث تغییر فکر و اندیشه او گردید.»([23])
حیدری وجودی در مقاله یی مولانا خسته را چنین به وصف گرفته است: «صاحب همت بلند ومناعت و معنویت در خورشان انسانی بودند»([24]) در جایی دیگر راجع به ارادت و اخلاق مولانا خسته با صوفی عشقری و حاجی غلام سرور دهقان نگاشته است، که: «خسته از شاعران همروزگار خویش به صوفی عشقری و حاجی غلام سرور دهقان ارادت خاصی داشت»([25]) خسته در کابل شامل حلقات بیدل خوانی بود. اینهمه گواه آنست که خسته به عرفان دلبسته گی داشته است وآثارش حاوی مطالب عرفانی است که بیانگر بینش عرفانی وی میباشد به گونه مثال چند بیت عرفانی خسته را به نظاره میگیریم :
آتش افروزیست کــــار شوق اندیشه هـــا      سوخـتن میداند و خــرمــن نمیداند کــه چیست
هرکرا دامن کشد جذب محبت چون خلیل       در هوای دوستی گل سخن نمی داند که چیست
زنــهار از دود آه گــوشـه گیران زیــنهار        ز آنکه تیر این کمان جوشن نمیداند کـه چیست
        (پرطاووس ، ص 304)
                                               *  *  *
یا :
دیده بـــگشا زادب محفـل راز است اینــجــا   دم نگهدار که سر در دم گاز است اینجا
...عـــشق را چـــاره نباشد ز طلبگاری حــسن  خــرمن ســوخته گـان شعله نواز است اینجا
عالمی مست قیام است و رکوع است وسجود    زاهــد خشــک نتـنها بــه نــماز است ایـنـجا
                                      (پرطاووس ، ص 304)
*  *  *
و یا :
تاکه در حلقۀ رندان جهان جاست مرا       شش جهت بزمگۀ ساقی یکتاست مرا([26])
در بارۀ آن که خسته به مرشدی دست ارادت داده باشد؟ تاهنوز سند و مدرکی در دست نیست، اما پسرش محمد یوسف خسته روزی در مورد طریقت مولانا خسته اظهار داشت که در یادداشت های خسته ملاحظه نموده است که وی  رهرو طریقت نقشبندیه بوده است اما آن یادداشت در نزدش موجود نیست و گفتۀ مذکور احتمالی بوده موثق به نظر نمی آید([27]). در رابطه به سلک طریقتی مولانا خسته از نجم العرفا حیدری وجودی طالب معلومات شدم، وی در مورد ابراز داشت تا جاییکه من آگاهی دارم مولانا خسته پابند و پیر و کدام طریقت تصوفی نبود اما عرفان و تصوف را دوست میداشت، به مجازیب اظهار ارادت میکرد، از جمله به بابه خان محمد و مریدش میر فقیر مجذوب اخلاصمند بود، طوریکه گفته آمد بابه خان محمد در گلبهار میزیست مرد بزرگوار، وارسته، پر لطف و میمون خصال بود مردم به آن شخصیت مجذوب احترام، اخلاص و اردات داشتند، و میکوشیدند که دعای بابه خان محمد نصیب حالشان گردد.([28])
بابه میر فقیر شاگرد بابه خان محمد بود که در کابل زنده گی میکرد و بعد به استالف رفت و از آنجا به عنابۀ پنجشیر مقیم گشت و در همانجا وفات و دفن گردیده است. همچنان مولانا خسته به صوفی و شاعر کشور سرور دهقان نیز ارادت و اخلاص داشت.([29])
از فحوای سخن جناب حیدری وجودی چنین بر می آید که وی نزد کسی مرید نبود ونه پیر و کدام طریقت خاص بوده است، اما به مجاذیب توجه و به عرفا ارادت و به افکار و اندیشه های عرفانی علاقه مند و دلبسته گی ویژه یی داشته است، که این گرایش عرفانیش را در آثارش به وضوح میتوان دید. به گونۀ مثال در بیت زیر:
می کش و نی بزن و دست فشان پای بکوب     غرض این است مخور غم که حرام است امروز
رنــد میخانــه درین محــفل طیب از صــدق     به رکــوع و به سجـود و به قیــام است  امـــروز
مختصر اینکه اشعار خسته مملو از مسایل و اندیشه های عرفانی میباشد که نمیتوان آن را نا دیده گرفت. به همین مختصر نوشته در باب وی بسنده شد و اشعارش را در صفحات بعدی به بررسی خواهیم گرفت.


[1] -مولوی خال محمد خسته، معاصرین سخنور، چاپ دوم، انجمن نشراتی دانش، پشاور: 1386 خورشیدی، صفحه (هـ) زنده گینامه.
[2] - نیلاب رحیمی، مولانا خسته از دیدگاه پژوهشگران، به مقدمه تصحیح و اهتمام سرمحقق محمد آصف گلزاد، ریاست نشرات اکادمی علوم افغانستان، کابل: 1384خورشید. ص 35.
[3] - همانجا.
[4] - معاصرین سخنور، ص هـ.
- مولانا خسته از دید پژوهشگران، ص ص 39- 40[5]
- همانجا، ص41.[6]
- پرطاووس، جلد اول، ص 300.[7]
- مولانا خسته از دید پژوهشگران، ص 42.[8]
[9] - سرمحقق محمد آصف گلزاد، مولانا خال محمد خسته و آثار او، مجله شماره 49 خراسان، اکادمی علوم افغانستان، زمستان: 1381 خورشیدی. ص 81. .
[10] -همانجا، ص 86.  
- مولانا خسته از دیدگاه پژوهشگران، ص 44[11]
- مجله شماره 49 خراسان، ص 88.[12]
- همانجا همان صفحه.[13]
- مولانا خسته از دیدگاه پژوهشگران، ص 47.[14]
- پرطاووس، جلد اول، ص 302.[15]
- مولوی خسته از دیده گاه پژوهشگران: از ص ص 51- 80. [16]
- همانجا، ص 267.[17]
- همانجا، ص 268.[18]
- مولوی خسته از دیده گاه پژوهشگران: از ص 51- 80.[19]
- همانجا، ص 268. [20]
- همانجا، 90.[21]
- پرطاووس، جلد اول، ص 301.[22]
- مولانا خسته از دید پژوهشگران، ص 132.[23]
- مولانا خسته از دیده گاه پژوهشگران، ص 176.[24]
- همانجا ، ص 177.[25]
- خال محمد خسته، سروده های جاویدان، انتشارات امیری، کابل: 1388 ش، ص 12.[26]
- ملاقات نویسنده، محمد یوسف خسته در کتابخانه عامه کابل مؤرخ 7/2/1389.[27]
- حسین وفا سلجوقی، صلاح الدین سلجوقی، کابل: 1366 ش، ص 14.[28]
- از گفته های حیدری وجودی، ملاقات با نویسنده در کتابخانه عامه کابل: مؤرخ 7/2/1389.[29]

No comments:

Post a Comment