Thursday, February 9, 2012

محمد امین قربت : الحاج مولوی محمد امین متخلص به قربت اند خویی سخنور توانا، فرزند صدر العلما غیاث الدین متخلص به ثاقب در سال 1288 خورشیدی در یک خانوادۀ عالم و منور تاشکند (تاشکنیت، بخارا، ازبکستان) تولد یافته و از تبار ازبک بود.


محمد امین قربت :
الحاج مولوی محمد امین متخلص به قربت اند خویی سخنور توانا، فرزند صدر العلما غیاث الدین متخلص به ثاقب در سال 1288 خورشیدی در یک خانوادۀ عالم و منور تاشکند (تاشکنیت، بخارا، ازبکستان) تولد یافته و از تبار ازبک بود.([1])
سال تولد قربت در رنگین کمان شعر 1280 خورشیدی نشان داده شده است. اما در دیوان اشعارش و سایر منابع به ویژه کتاب پرطاووس که زیستنامۀ وی به اساس نوشته خود شاعر نگاشته شده 1288 هجری شمسی تحریر گردیده است([2]).
قربت در چهار ساله گی پدر را از دست داد، تربیت و پرورش او را مامایش میر عنایت الله و مادر کلانش که اولاد میر سید جلال الدین بود. به عهده گرفتند. میر سید جلال الدین شخصیت بزرگ روحانی و مرشد طریقت بود و  از خود خانقاهی داشت و مریدان زیادی را ارشاد نموده است. مادر قربت دختر میر سید شمس الدین و از اولادۀ میر سید شرف الدین جرجانی بود([3])
قربت در پنج ساله گی آموزش را در نزد اعضای خانوادۀ خویش که اهل فضل و دانش بودند آغاز کرد، در هفت ساله گی به یاد گیری  و خوانش قرآن کریم پرداخت، پس از آن نزد کاکایش به آموزش مقدماتی عربی مصروف شد و بعد به مدرسه عرب از حضور ملا برهان الدین اسود که در فلسفه و بلاغت سر آمد روزگارش بود نحو و شرح جامی را با حواشی آن فراه گرفت. در سال 1310 هجری شمسی از بخارا به افغانستان هجرت کرد و در ولسوالی اندخوی ولایت فاریاب اقامت گزید.
قربت در اندخوی نزد ملا نظام الدین که از بخارا به ولسوالی مذکور مهاجر شده بود و در مدرسۀ بابای ولی تدریس میکرد طالب العلم شد، کتب شمسیه را در نزدش فرا گرفت، به نسبت آن که ملا نظام الدین غرض ادای مناسک حج عازم عربستان شد تحصیلاتش را نزد ملا حبیب الله در مدرسۀ  شهباز خان مشهور به مدرسۀ کهنه اندخوی به پایه اکمال رسایند. مدت هشت سال به آموزش اصول فقه، تهذیب، حدیث، عقاید، حکمت و تصوف پرداخت و سند فراغت به دست آورد، دستار مولویت به سر بست و اجازۀ تدریس یافت. در سال 1326 خورشیدی از اندخوی به کابل آمد و از محضر غلام نبی خان کامه وی مستفید گردیده شرح اشارات ابن سینا، اصول عرفان و تصوف را آموخت([4]).
به قول سر محقق عبدالله بختانی خدمتگار در سال 1349 خورشیدی از نزد غلام نبی خان کامه وی نیز سند فراغت به دست آورد که در آن برای مولانا قربت اجازۀ تدریس داده شده بود ، همچنان در سند مورخ 27/12/1378 قمری که به امضای مولانا حسن بن ابراهیم شاعر و مدرس حرم نبوی(ص)  و شیخ القرأ مزین گردیده اجازه قرائت قرآنکریم به شیوۀ و سبک قرائت حفص از عاصم کوفی و اجازه خوانش احزاب و قرائت دلایل الخیرات برایش اعطا گردیده است.([5]) 
قربت در شرح حالش افزون بر آموزش اصول عرفان و تصوف در نزد ملا حبیب الله و غلام نبی کامه وی نوشته است: «که از زمان میر سید شریف جرجانی (جدمان) تا حال در خاندان مانور تألیف و عرفان تابان و ارثی است.»([6]) مطلب مذکور از چند جهت قابل توجه می باشد: اول اینکه قربت سید النسب بوده و پدرش ثاقب لقب به صدرا العما، عالم جید تیر شده است، و مادرش اولادۀ میر شرف الدین جرجانی بود. جرجانی تألیفات ارزشمندی از خود بجا گذاشته، مادرکلانش از خانواده مرشد نامدار میر سید جلالدین بود که تربیه نواده اش قربت را به عهده داشته است. بنابر این قربت از طفولیت با مسایل تصوفی و عرفانی آشنایی داشت و به صورت نظری نیز اصول تصوف و عرفان را در نزد استادان خویش آموخت . آثار عرفا را دقیق مطالعه کرد، اما به شیخ و مرشدی دست ارادت نداد موصوف پیرو کدام طریقت خاص نبود. محمد امین متین اندخویی نویسنده ولایت فاریاب راجع به عرفان  مولانا قربت نگاشته است، که: «مولانا در اشعارش ظرافت های قوی عرفانی دارد، اما صاحب طریقت در عرفان و تصوف و مرد خانقاهی نبود.»([7])
حیدری وجودی در رابطه به عرفان قربت این طور ابراز نظر نموده: خانوادۀ قربت صاحب در بخارا دارای ارشاد و خانقاه بوده اند، اما مولوی صاحب قربت خیلی تازه جوان بود که به افغانستان آمد و به آموزش علوم در مدارس مشغول شد و تا آن زمان فرصت سیر و سلوک تصوفی در بخارا برایش مساعد نگردیده بود، زیرا بدون دانستن علوم شرعی طی طریق تصوفی دشوار و غیر عملی به نظر میرسد. پس در بخارا منسلک نبود و در افغانستان نیز به کسی دست ارادت نداده است. اما مشایخ صوفیه را دوست میداشت به مجذوبین احترام میگذاشت، و به مجذوب بابه خان محمد علاقمندی بیشتر نشان میداد، مزارات مشایخ را زیارت مینمود، در مجالس عرفانی حرمت و آداب محافل را رعایت میکرد، در حلقات فرهنگی بیدلگرایان و بیدلشناسان حضور می یافت، در شعر از مکتب و سبک بیدل پیروی میکرد، با تیوری عرفانی آشنا بود و ابیاتش آمیخته با جلوه های عرفانی است([8]).
به استناد از پرطاووس به حضرت مجددی نورالمشایخ0([9]) نیز اخلاصمند بوده و در نشانه سنگ مرقد مذکور مرثیه یی از مولانا قربت حک گردیده است([10]) اما در زیستنامه شرح حال قربت دال بر اینکه نزد کسی و یاشیخی مرید بوده باشد معلوماتی در دست نیست. مختصر انیکه قربت پس از فراغت تحصیل در مدرسۀ ازبکها واقع عاشقان و عارفان کابل به تدریس مشغول گردید و در ضمن خطیب مسجد درخت شنگ شهر کهنه کابل بود، به قول غلام محمد شورش شاعر عرفان گرای شهر کابل استاد قربت در اواخر عمر منزلی را  در تایمنی اعمار و در آنجا زنده گی مینمود و مدتی ملا امام مسجد  جامع ابراهیم خلیل بود موصوف بیشتر اوقات را به مطالعه و گره گشایی اشعار بیدل صرف میکرد([11]) مولانا قربت در شعر ابتدا از صایب اصفهانی و بعد ها از میرزا عبدالقادر بیدل پیروی مینمود و از جملۀ رهروان و مشتاقان سبک هندی بود.
 در عصر قربت توجه و علاقمندی بیش از حد اراکین دربار به اشعار بیدل باعث گردید که بیدلگرایی گسترش یابد. نخستین  بار نصر الله خان نایب السلطنة، انجمن ادبی را ایجاد نمود که متشکل از حلقۀ بیدلشناسان بود که سبب گرایش جامعۀ فرهنگی کشور به گونۀ مفرط به سوی افکار و اندیشۀ بیدل شد. از جانب دیگر ورود بیدل دوستان بخارایی به افغانستان این روند را تسریع بخشید، زیرا که امیر بر کنار شدۀ بخارا سید عالمشاهی مغنت و هاشم شایق افندی سفیر سابق جمهوریت زود گذر بخارا، تا پایان عمرش همه ساله عرس بیدل را در قلعۀ فتوح چهاردهی بر پا میداشتند. 
سید منصور عالمی پسر شاه بخارا یکتعداد از ادبای شهر را که در عرس بیدل اشتراک مینمودند، نام گرفته است که برازنده ترین آنها عبارت از اند: ملک الشعرا قاری عبدالله خان، ملک الشعرا صوفی عبدالحق بیتاب، سید محمد داوود حسینی، استاد خلیل الله خلیلی، محمد ابراهیم صفا، استاد محمد ابراهیم خلیل، مولانا خال محمد خسته، میر محمد امین قربت، شایق جمال، محمد انور بسمل، میر محمد شریف بخاری، قاری فولاد (وزیر داخله حکومت مؤقت بخارا) و قاری شرف الدین شرف میباشد. که همه چهره های تابناک فرهنگی و ادبی همان عصر بوده اند([12]) بنابر این بیدلگرایی، بیدلخوانی و بیدلنمایی به جریان فرهنگی مسلط در کشور تبدیل شد و جز افتخارات سخنوران و ادیبان به شمار می آمد. اگر چه این جریان باعث رکود روند و جریانات بخش های دیگر ادبی شد و مانند سد مستحکم در مقابل دیگران قرار گرفت و مانع ابتکارات اد بی گردید.
گرایش محمد امین قربت به بیدل نیز بنابر همین شرایط حاکم فرهنگی روزگارش بوده است. در بارۀ علاقۀ قربت به اشعار و افکار بیدل، اسد الله شعور خاطراتش را اینطور بیان داشته است: «از روزگار نوجوانی به یاد دارم که استاد قربت دیوانهای چاپ سنگی هند و چاپ حروفی کابل او را (دیوان اشعار بیدل) همیشه روی میز تحریر شان که از زمین تقریباً پانزده، بیست سانتی متر بلند بود، به لای دستمال های زیبای ابریشمی نگهمیداشت و هر روز پس از نماز عصر و تلاوت کلام الهی به خوانش آنها مشغول میگردید. هر غزلی را که بیشتر به دلش چنگ میزد، استقبال میکردند، محل اقامت استاد قربت و خانوادۀ شان در مسیر خانۀ ما واقع بود، زیرا ایشان در گذر بابای خودی (بابای انخودی) سراچه یی منزل قاری فولاد وزیر داخله و یا شاید امور خارجه حکومت بخارا در کابل را که بالای دروازه مکتب مستوره غوری قرار داشت، به کرایه گرفته بودند، هر گاه با ایشان در راه سر میخوردیم و یا اینکه اغلب روز های جمعه برای بحث شعر و ادب و یا بازی شطرنج با مامای نگارنده (اسدالله شعور) میرزا مضطرب کابلی به خانۀ ما تشریف می آوردند، هر کسی که جویای سروده های تازه ایشان میشد، میگفتند دیروز یا امروز غزلی تازه یی را به اقتفای حضرت ابوالمعانی مشق کرده اند، در طول تقریباً ده سال نزدیک به هم زنده گی میکردیم، غیر از این از زبان استاد بزرگوار نه شنیده ام.»([13]) و خودش در مورد چنین گفته است: «دراوایل به سبک حکمفرمای اقالیم معانی صائب اصفهانی شعر میگفتم، بعداً تتبع و پیروی بحر بی ساحل ابوالعمانی بیدل را نموده ام و در این باره موفقیت و غیر موفقیتم به ارباب دانش معلوم است.»([14]) قربت در کابل با شاعران و ادبای مانند: بسمل، خلیلی، نزیهی، بیتاب و عشقری بیشتر مانوس، معاشر و هم صحبت بوده است.([15])
خانۀ قربت حلقه درسی برای دانش آموزان زبان عربی، الهیات، فلسفه و شعر بود که در رأس آن خودش قرار داشت و مشتاقان بیدل نیز از حلقۀ درسش کسب فیض مینمودند.([16])
قربت به تاریخ 27 میزان 1368 خورشیدی در منزلش واقع پروژه جدید تایمنی کابل چشم از جهان بست و جسدش پس از ادای نماز جنازه در مسجد پل خشتی کابل، ذریعه طیاره به اندخوی انتقال و به روز 29 میزان 1368 خورشیدی در جوار تربت بابا شکر الله مشهور به بابا ولی مرشد در صحن مدرسه بابا ولی به خاک سپرده شد.([17])
تاریخ وفات قربت را در یک رباعی محمد امین اندخویی ثبت نموده که به طور قلمی در یادداشت های شخص استاد محترم عبدالله بختانی خدمتگار موجود و چنین است:
قربت چو مقیم کوی قربت گردید        مـحرم به ســرا پردۀ وحدت گــردید
تاریخ اصــیلش ز خــرد پرسیدم       فرمود «بلی داخل جنت گردید»([18])
                                                                                            (1368 هجری شمسی)
آثارو کارکرد های فرهنگی مولانا قربت:
قربت به دو زبان دری و ازبکی شعر میسرود و با ادبای همروزگارش روابط نیک و حسنه داشت وی خجسته خصال بود،  صفات نیک و پسندیده قربت را در نگارش محمد امین متین اند خوی بر می شماریم، جاییکه گفته است: «زنده گی مولانا قربت ساده و بی آلایش و مملو از صفا و صمیمت انسانی بود، شعرش مایه های نیرومند اجتماعی داشت، در وصف معلم، سره میاشت، اعیاد ملی و جشن های مردمی اشعار زیاد سرود»([19]). از مرحوم استاد مولانا قربت آثار زیر به جا مانده و گنجینه پربار دری را  غنامندتر ساخته است:
1- افضلیت محمد(ص) بر سایر انبیا (ع) .
2- مقایسه مولینا جامی(رح) با شیخ رضی و نسبت شرح شان بر کافیه.
3- ترجیح ظهیر فاریابی بر انوری.
4- دیوان اشعار قربت: اشعار قربت نخستین بار در روزگار حیاتش از جانب شاگرد ارادتمند وی محترم محمد هاشم حریر اندخویی ترتیب، تدوین و آمادۀ چاپ گردیده بود. چون مولانا قربت خواهش داشت که: «آثار مرتبه اش را از نظر گذرانیده و آماده چاپ سازد، چنانچه تا واپسین روز های زنده گیش بدان کار اشتغال داشت.» ([20]) بدین لحاظ چاپ دیوان مذکور به تأخیر افتید.
دکتور اسدالله شعور در رسالۀ بیدلگرایی ضمن مژدۀ چاپ گزیدۀ از سروده های قربت نوشته است: «یگانه دفتر مطبوع سروده های زنده یاد استاد قربت پس از سفر آن جهانی وی به چاپ رسیده که گزیده یی از سروده های ایشان است نه دیوان کامل» ([21]).
دیوان اشعار قربت پس از وفاتش زیر نام (گلش زیبای اشعار) به اهتمام محمد امین متین اند خویی به خط دری (نستعلیق) امیر محمد فقیر زاده و خطاطی اوزبکی محمد هاشم حریر در 469 صفحه به قطع و صفحات 13 × 12 به هزینۀ مالی حاجی عبدالجلیل رشید زاده سمرقندی، در میزان سال 1374  خورشیدی در شهر نیویارک ایالات متحدۀ امریکا چاپ گردیده که شامل: غزلیات، رباعیات، قطعات، قصاید و سایر قالب های شعری بوده و حدود پنجهزار بیت دارد، اگر چه تعداد  ابیات سروده های قربت به استناد از گفتۀ دکتور اسدالله شعور بیشتر از آن است که در دیوانش نشر گردیده، اما مهتمم دیوان مذکور محمد امین متین اندخویی در مقدمۀ  دیوان چاپی گلشن زیبای اشعار قربت نگاشته که دیوان موصوف دربرگیرندۀ پنجهزار بیت میباشد و اشارۀ به این موضوع نکرده است که تمام سروده های قربت در دیوان گنجانیده شده یا خیر؟([22])


[1]- محمد اسلم گداز، حامد فاریابی، عبدالحمید شایق، ابراهیم تاشفین بهایی و محمد کاظم امینی، رنگین کمان شعر، احوال و آثارسخنوران فاریاب، مطبعه ولایت فاریاب: 1369 ش.، ص45
- پرطاووس، جلد دوم، ص 647.[2]
- محمد امین قربت، دیوان قربت (گلشن زیبای اشعار)، اهتمام محمد امین متین اندخویی، شهر نیویارک امریکا: 1374 خورشیدی، ص ج.[3]
- دانشنامه ادب فارسی، جلد سوم، ص 802.[4]
- روز دوشنبه مورخ 24/3/1389 حصه سوم خیر خانه منزل محترم سرمحقق عبدالله بختانی خدمتگار یادداشت های شخص.[5]
- پرطاووس، ج دوم، ص 647.[6]
-مولانا محمد امین قربت ، دیوان قربت ، ص (ب، د ) .[7]
- یادشت های شخصی حیدر وجودی ، کتابخانه عامه ،مصاخبه ساعت 9 صبح روز شنبه مورخ 22/ جوزا / 1389 ش .[8]
[9]- میان فضل عمر(رح) ملقب به نورالمشایخ معروف به حضرت صاحب قلعۀ جواد، در طریقه نقشبندیه ارشاد میکرد و در حصه اول خوشحالخان کابل دفن است،(عبدالحی خاکروب، کاروان نور، ص 234).
-پرطاووس، جلد دوم، ص 647.[10]
- غلام محمد شورش، انستیتوت زبان و ادب دری، ملاقات ساعت 30/10 صبح روز یکشنبه 22/ جوزا 1389 ش.[11]
- دکتور اسدالله شعور، بیدلگرایی، انتشارات امیری، کابل: 1388 خورشیدی، ص ص 26- 28.[12]
- بیدلگرایی، ص 25.[13]
- پرطاووس، جلد دوم، ص 246.[14]
-دانشنامه ادب فارسی، جلد سوم، ص 802.[15]
- رنگین کمان شعر، ص 45.[16]
- دیوان قربت، صفحه (ص، ک)[17]
- از یادداشت های عبدالله بختانی خدمتگار در کتابخانه شخصی خودش [18]
-.دیوان قربت صفحه (ب، د)[19]
- دیوان اشعار قربت، ص الف.[20]
- بیدلگرایی، ص 24.[21]
- دیوان قربت، ص الف.[22]

No comments:

Post a Comment