Friday, February 3, 2012

سماع : در لغت شنیدن، آواز خوش و موزون، غنا و سرود را گویند


سماع : در لغت شنیدن، آواز خوش و موزون، غنا و سرود را گویند([1]) در مجاز به مفهوم وجد، حال، رقص و سرور بوده و در اصطلاح صوفیه معنای سرور، صدای خوش و طرب انگیز را افاده میکند. در نزد عرفا «سماع آوازی است که حال شنونده را منقلب گرداند»([2]) و سماع عرفا حالت روحانی سالک عارف به حکم دل است که به وسیله آن حال پدید آمده و اظهار ذوق مینماید و آن حالت به سبب فکر قوی است که در حواس ظاهری غلبه حاصل میکند و میدان هشتاد و هفتم سلوک است.([3])
تعدادی از مشایخ گفته اند که سماع کار اهل صفا است و آن حالیست میان سالک و خداوند(ج) که هر چیز بر آن حال شنود در صورتیکه بدون تکلف باشد. اما شماری گفته اند، سماع حظی است که در مرد تصرف کند، گاهی به شکل گریه و فریاد، گاهی کف زدن و بیهوشی و زمانی به شکل رقص و پایکوبی ظاهر میگردد که هر کدام در نزد صوفیان نشانۀ از حال معنوی و روحانی است.([4])
برخی به این باور اند که سماع آن گوهر عرفانیست که بر دل آگاهی معنوی پدید می آورد و آتش عشق را افروخته تر میسازد([5]).
شماری از صوفیان آواز خوش را یادآور نغمات آسمانی میپندارند که روح پیش از تولد به آن عادت کرده است. بدین اساس در زنده گی نیز شنیدن آواز خوش در انسان حال، وجد، شوق و جذبه ایجاد میکند، ممکن این آواز تلاوت قرآنکریم، بانگ مؤذن، نغمۀ چنگ، وزش باد و یا امثال آن باشد([6]) مولانا جلال الدین محمد بلخی در این مورد سروده است:
پس حکیمان گـــــفته اند این لحن هـــا       از دوار چرخ  بگـــرفــــتیم مـــا
بانگ گردش های چرخ است اینکه خلق        مـــی سرایندش به تنبور و به حلق...
گرچـــه بر ماریخت آب و گـــــل شکی     یــادمـــــان اید از آنـها انــــدکــی
لیک چــــون آمیخت با خـــــاک کرب      کی دهد این زیر و این بم آن طرب
پس غـــذای عـــاشقــــان آمــــد سمــاع     کـه در او بــاشد خـــیال اجــتمــاع
قــــوتــــی گــیرد خــــیالات ضــــمیــر        بلکه صورت گردد از بانگ صفیر([7])
در رابطه به حلال و حرام بودن سماع علما اختلاف نظر دارند، اما شماری از صوفیان گفته اند، که هر گاه سماع بدون تظاهر و ریا فقط خاص از برای دوستی حق باشد روا بود و اگر در دل نیت باطل و از برای لذت دنیا باشد، در شریعت مذموم و ناروا میباشد.
به نظر امام محمد غزالی حکم حلال و حرام سماع مربوط به دل میباشد و آن سه نوع است:
1- کسیکه سماع را به غفلت بشنود و آن را بیهوده و خوش گذرانی پندارد، سماع برایش حرام است.
2- در دل کسیکه صفت مذموم، نکوهیده و نا پسند، مانند: دوستی زن و یا کودکی که حضور شان باعث از دیاد لذت گردد، سماع برای آ نها  حرام است .
3- در دل آن شخصی که صفات محمود و پسندیده باشد، و سماع سبب قوت ایشان گردد حلال بوده و بر چهار نوع است :
الف: سرودحاجیان در بادیه کعبه.
ب: سرود غازیان در غزوات که سبب دلاوری شان گردد.
ج:  سرود نوحه که به منظور ندامت، پشیمانی و گریه از گناه باشد.
د : سماع عاشقان  که دوستی حق بر دلشان غالب و به حد عشق رسیده باشد و آنهاییکه تظاهر میکند شامل این گروه نمی شوند.
آنهاییکه به صنایع لفظی و معنوی اشعار عرفانی آشنا نیستند و مفهوم  شعر را درک کرده نمیتوانند و از حدیث زلف، خال، خط و جمال به معنای ظاهری و معمول آن استفاده میکنند که سبب غلبۀ شهوت میگردد، سماع برای شان حرام است.
هر گاه در شعر هزل، فحش، هجو و یا طعن اهل دین باشد سماع در آن ناروا است. همچنان بر مرشدان لازم است تا مریدان مبتدی را که از احوال دل آگاه نیستند و شهوت بر آنها غلبه میکند از شرکت در سماع منع نمايند، زيرا سماع برای شان زیانمند است.
به قول غزالی سماع را آدابی است که باید رعایت شود در سماع زمان، مکان و اخوان شرط است. به این مفهوم که سماع در وقت طعام، نماز و امثال آن برگزار نگردد، در منازل ظالمان، نزد مردم عوام، در جاییکه محل گشت  و گذر زنان و کودکان باشد، جایز نیست، در محفل سماع باید اهل سماع و اشخاص نیکو حضور یا بند، خموش و با ادب بنشیند، به هر طرف نظر اندازی نکنند، دست و سر به تکلف نه جنبانند و آگاه باشند که شنیدن سماع کودک نا بالغ و يا زنان بر ایشان حرام و اگر در پس پرده باشند، مباح است.([8])
خلیفه خیر محمد نقشبندی در ابیاتی چند سماع عارفان را اینگونه به معرفی گرفته است.
چشم از این اســرار دارد در درون        بیند اســـــرار حـــقیقت بیچـــگون...
دیده بیند زین سماع اســرار غــیب       گوش از این بشنیده است آواز غیب...
زین ســماع این ابــلقان اندر پــرند         در مـــکان ولامکان، حـــق بنــــگرند
چشتیان اند زین سماع اندر خروش      هم مـلایک زین سماع شان به جوش...
پای کوبان زین ســماع منصور وار     عـــاشــــقان آیـــند دایــم ســـوی دار
زین ســماع ســرخفی شد پرده دار     در حــریم شـــــاه عــشق ای نــامــدار
شاه عـــشق آمــد از این اخفا عیان      در قدومش رقص زن کـون و مــــکان
هر چه در بــالا و در پست آمــدند        زین سماع دیـــوانه و مست آمـــدند...
زین سماع موجود شد عالــم تمام      سِراحببت است عـــالم را نـــــظام...([9])


[1] - فرهنگ فارسی، ص 750.
[2] - دکتور سید ضیاء الدین سجادی، مبانی عرفان و تصوف، تهران: 1376س ، ص 257.
[3] - شرح اصطلاحات تصوف، ص ص 313- 353.
[4] - ایضاً.
[5] - دکتور عبدالحکیم طبیبی، سیر تصوف در افغانستان، کابل : 1356، ص ص 85 تا 96.
- مبانی عرفانی و تصوف، ص 257.[6]
[7] - مثنوی معنوی، ص 228 .
[8] -امام محمد غزالی، کیمیای سعادت، تهران: 1354ش، ص ص 473 تا 498.
[9] - جلوه های کامل عشق، ص ص 40- 43. 

No comments:

Post a Comment