Tuesday, January 31, 2012

- طریقه قادریه : طریقه قادریه به شیخ محی الدین عبدلقادر گیلانی(رح) مشهور به پیر پیران غوث الاعظم یکی از معروفترین شخصیت های تصوفی جهان اسلام منسوب است.


- طریقه قادریه :
طریقه قادریه به شیخ محی الدین عبدلقادر گیلانی(رح) مشهور به پیر پیران غوث الاعظم یکی از معروفترین شخصیت های تصوفی جهان اسلام منسوب است.
شیخ مذکور به سال (471- 470 هـ .ق) در ساحل جبل گیلانی که مدت ده روز راه با پای پیاده از بغداد مسافه دارد، به دنیا آمده است([1]). به روایت دیگر وی در روستایی به نام نیف (بیلاف) مربوط گیلان که فعلاً به نشور ایران میباشد تولد گردیده است.([2])نسبت خانواده گی شیخ از طرف پدر به امام حسن رضا و از طرف مادر به امام حسین(رض) میرسد بنابر این او را عبدالقادر حسنی الحسینی نیز مینامند([3]).
وی در سن هژده ساله گی شامل حوزه درس فیلسوف بزرگ آن روزگار علی تبریزی شد و از آنجا به مکتب تصوف ابوالخیر محمد راه یافت و با سیروسلوک و روش طریقتی آشنا گردید و در این راه قدم گذاشت. طریق عبادت پروردگار را در پیش گرفت. علم حدیث و فقه چهار مذهب اهل سنت را از ابوبکر محمد بن احمد و در پیش علی بن احمد و ابو طالب بن یوسف آموخت در نزد استادان بزرگ مانند: ابو غالب محمد فرزند باقلانی، ابوسعید محمد فرزند عبدالکریم، ابوالغنایم محمد و ابو جعفر محمد قاضی فرزند حسین نیز آموزش دیده است([4]).
او در طریقت خرقۀ خلافت را از نزد ابو سعید مخرونی (مخرمی) به بر کرده و در سال 521 هـ . ق به ارشاد خلق پرداخت.  در سن 92 ساله گی هفده ربیع الاول سال (560 یا 561 هـ . ق) در بغداد وفات نمود، مرقدش مرجع زایرین است. از وی 49 فرزند 27 پسر و 22 دختر به جا ماند([5]) و مشهورین ترین فرزندان شیخ عبدالقادر عبارت اند از: شیخ عبدالوهاب که در نزد پدر حدیث و فقه آموخت و در حیات شیخ عبدالقادر به نیابت پدر در مدرسه اش تدریس میکرد، شیخ عیسی علم فقه و حدیث را پیش پدر آموخت، جواهرالاسرار و لطایف انوار آثار اوست، و دیگر شیخ ابوبکر، شیخ عبدالجبار و شیخ عبدالرزاق، شیخ ابراهیم، شیخ عبدالله و شیخ یحیی از زمره پسران نامدار شیخ که در نزدش علم حدیث فقه و تصوف را آموخته و برای مردم مصدر خدماتی خوب شده اند([6]) میباشد.
شیخ عبدالقادر گیلانی به زبان عربی و فارسی دری سخن میگفت. پیر و مذهب حنبلی بود. مریدان و پیروان طریقه قادریه بر مؤسس این طریقه شیخ عبدالقادر گیلانی نام و القاب زیاد گذاشته اند، که معروفترین القاب مذکور، سید محی الدین مسکین الله، محی الدین نورالله، محی الدین قطب الله، سلطان محی الدین سیف الله، خواجه محی الدین فرمان الله، مخدوم محی الدین برهان الله، درویش محی الدین غوث الله، پادشاه محی الدین غوث الله، درویش محی الدین مشاهدالله میباشد([7]).

آثار شیخ عبدالقادر گیلانی :
 1- فتوع الغیب، 2- الغنیة  الطالب الطریق الحق، 3- الفتح الربانی، 4- حزب بشائرالخیرات، 5- جلال الظاهر، 6- المواهب الرحمانیه و الفتوح الربانیه، 7- یواقیت الحکم، 8- الفیوضات الربانیه، 9- دیوان شعری شیخ گیلانی به زبان دری ([8]).
لازم به یاد کرد اینکه وی در شعر «محیی» تخلص میکرده، و چند بیت زیر از دیوانش به طور نمونه انتخاب گردیده است :
                             طرف کوی دلدار
می صافی طلب جانان که در دی کش گرا نخوار است
              تو از سـاقی نشانی گــو که اینجا مست بسیــار است
از این سواری عشق آخرسرت برباد خواهی داد
              سرت چون میرود خواجه چه جــای فکر دستار است
ز پُر کسیه ترانقدی برون می باید آوردن
              چنین کـــار آید از دزد سکبدستی کــه طــرار است
در دکان هر مردی منادی کرد شب گردی
              که شب غافل مشو خواجه عسس با دزد هم یار است
چو سلطان یار دزدان شد بشارت ده تو دزدان را
              نه دست و پـــای می بُرند نه زنــدان و نــه دار است
بشارت داد آن سلطان متر سیدای تهی دستان
          که گنج رحمت رحمان نثار هر گنه کــار است
... شهیدان را نمی شویند، شهید دون مشو محیی
          که اندر مذهب رندان کسی کومُرد مُردار است([9])
    نسبت طریقتی قادریه
به استناد فرقۀ (شاخه) شجره عالیه قادریه چنین است ([10]): شیخ محی الدین ابو محمد عبدالقادر گیلانی الحسنی الحسینی مسما به غوث الاعظم، خرقه از شیخ ابی سعید مخرمی (المخرمی) گرفته و او از شیخ ابوالحسن مکاری الکردی واواز شیخ ابو الفرج طرسوسی، از بی الفضل عبدالواحد تمیمی، شیخ عبدالعزیز تمیمی، شیخ ابی بکر الشبلی المالکی، شیخ ابوالقاسم جنیدالبغدادی، شیخ سری سقطی، شیخ ابو محفوظ معروف کرخی، شیخ داوود طایی، حبیب عجمی، ابوسعید حسن بصری([11]) اسد الله الغالب علی بن ابی طالب.
اما در جدول ضمیمه اخیر کتاب حقیقت تصوف این نسبت بدینگونه رویت یافته است:
غوث الثقلین عبدالقادر گیلانی الحسنی، خواجه یوسف همدانی، شیخ ابو علی فارمدی، شیخ ابوالقاسم گرگانی، شیخ ابوعثمان مغربی، شیخ ابو علی کاتب، شیخ ابو علی رودباری، شیخ جنید بغدادی، شیخ سری سقطی، شیخ معروف کرخی، امام علی الرضأ، امام موسی کاظم، امام جعفر صادق، امام باقر، امام زین العابدین، امام سیدالشهداحسین(رض)، امام حسن مجتبی(رض)، حضرت امیر المؤمنین علی المرتضی(رض)([12]).
ذکر در طریقه قادریه:
ذکر در اصطلاح صوفیه ستایش و یاد کردن خدای واحد را افاده میکند و سالکان بر مبنای این آیه شریف «فاذکر والله قیامأ و قعوداً و علی جنوبکم» ترجمه: پس یاد کنید خداوند را در حال ایستاده و نشسته و در پهلوی افتاده. ([13]) به تزکیه نفس و صفای قلب میپردازند.
هر طریقه ذکر ویژه و مختص به خود را دارد، که مربوط به رهمنایی و هدایات مرشد و بنیان گذار همان طریقه میباشد، چون پیر مراتب سیرو سلوک را به شیوه یی که طی نموده است؛ میکوشد که  پیر وانش را  نیز از همان راه به منزل مقصود برساند.
در طریقه قادریه بیشتر ذکر جلی مروج است. با گذشت زمان هر طریقه به چند بخش و شاخه تقسیم شده بنا بر آن در شیوه اجرای ذکر تفاوت هایی نیز به نظر می آید. در خانقاه های قادریه کابل بیشتر اینگونه معمول است:
نخست مناجات خوانها با آواز خوش ابیاتی از حمد پروردگار و نعت پیامبر اسلام را به خوانش میگیرند. پس از آن مریدان به دور مرشد و یا خلیفه حلقه یی را تشکیل میدهند و مناجات خوانها ابیاتی را میخوانند، که در اخر هر بیت سالکان «لا اله الا الله» میگویند، طور مثال نعت خوان میخواند، که: زنده میکند جان را، سالکان میگویند «لا اله الا الله» و یا سکینۀ دل و جان «لا اله الاالله.» پس از آن رباعیات نعتیه به خوانش گرفته میشود که در آخر هر رباعی مریدان صلی الله و علیک یا رسول الله را دسته جمعی تکرار میکنند، سپس مناجات خوانها ذکر «لا اله الا الله» را تلقین مینمایند و بعد سالکان به گونۀ ضرب به ذکر اسم ذات (الله) میپردازند. به این معنا که در یک بار کشیدن هوای تنفسی چند بار الله میگویند و در تلقین دوم (هو) را ذکر میکنند تا لطیفه ششم و یا لطیفه هفتم که بیت انت الهادی انت الحق ولیس الهادی الاهو، حسبی ربی جل الله، مافی قبلی غیر الله، نور محمد صلی الله، لا اله الا الله، الا الله، هو، الاهو، در اخیر باخواندن  کلمه طیبه ، حلقه ذکر پایان مییابد.([14])
در کتاب سلسله های صوفیه ایران به نقل از اذکار قادریه نگاشته شده است که مرید پیش از ذکر باید وضو سازد، در حلقه به شکل مربع بنشیند، دست ها را گشاده  به روی زانو قرار بدهد، اول سوره فاتحه و اخلاص را قرائت نماید دوم ذکر الله، سوم لا اله الا الله، چهارم هو، پنجم حی، ششم قیوم و در آخر قهار، را  تکرار نماید.
هر مرید مکلف است پیش از هر نماز چهل مرتبه اعوذ بالله بگوید و پس از نماز صبح و خفتن (عشا) دو صد مرتبه الله، لا اله الا الله، و سه صد بار الله و هر روز چهار صد بار به پیامبر اسلام صلوات و دورد بفرستد، سالک یکبار در چله نشیند و در هر روز چله هشتاد هزار بار الله، لا اله الا الله، را ذکر نماید روز دوشنبه و پنجشنه روزه بگیرد و در شب ها به حلقۀ ذکر جلی اشتراک نماید.
ذکر جلی طوریست که درگفتن لااله سر را به سمت راست و هنگام ادای الاالله سر را به طرف شانه چپ و الله را بر قلب بکوبد([15])
شایق جمال در کتاب تصوف شکل ذکر طریقه قادریه را چنین توضیح داده است:
1- ذکر نفی اثبات طوری اجرا میشود که سالک با وضو و طهارت رو به قبله به دو زانو نشسته و چشم را بسته (لا) نفی را از ناف تا به شانه برساند و (اله) را از دماغ کشیده و الا الله را به شدت به قلب ضرب کند.([16])
2- ذکر اسم ذات : به یک، دو ، سه و چهار ضرب اجرا میشود.
الف- یک ضرب: به دوزانو و رو به قبله نشسته با مشدد(ل) الله بگوید.
ب- یکدفعه ذکر (الله) را به زانوی راست و بار دیگر به دل با قوت و شدت ضرب نماید.
ج- سه ضرب: ذاکر چهار زانو بنشیند، یکبار به زانو راست باز به چپ و سوم دفعه به قلب ضرب کند.
د- چهار ضرب: در این بخش ضرب چهارم در پیشرو میباشد.
در آخر هنگام فراغت از ذکر «سبحان الله و الحمد لله و لاحول و لا قوة الا باالله» گفته سپس دورد خواند و دعا نماید.([17])
چون فواید ذکر جمعی بیشتر میباشد، لذا مریدان طریقت قادریه مکلف اندکه پس از ادای نماز صبح و نماز عصر یکجا شوند و در حلقه  بنشینند و ذکر جهر متوسط کنند و در ذکر از افراط تفریط بپرهیزند، مرشد پس از آن که اثرات ذکر جلی را به دل مرید مشاهده کرد آنگاه به سالک  ذکر خفی را توصیه میکند و آن ذکر اسم ذات (الله سمیع، الله بصیر، الله علیم) است، طوریکه از ناف به سینه و از سینه به دماغ و عکس آن (الله علیم، الله بصیر، الله سمیع) از دماغ به سینه و از آن به پایان اجرا و تکرار میشود([18]).
طریقۀ قادریه در بیشتر کشور های اسلامی به ویژه عربستان، عراق، ایران، افغانستان و هند رایج بوده و پیروان زیاد دارد.


- فقیر محمد صادق شهابی قادری، مناقب غوثیه، نشرات امیری، کابل: 1388 ش، ص 23.[1]
مبلغی آبادانی، تاریخ صوفی و صوفیگری، جلد اول، انتشارات حر، ایران: 1376 ش، ص 484-[2]
-.  استاد  محمد احسان صیقل، چراغ معرفت کلید سعادت، کابل: 1384 ش، ص 33. [3]
- سلسله های صوفیه ایران، ص 103. [4]
- تاریخ صوفی و صوفیگری جلد اول، ص ص 486 تا 487. [5]
- شیخ عبدالقادر گیلانی، دیوان حضرت غوث گیلانی، به کوشش عبدالرحیم احمدی، انشتارات امیری، کابل: 1384، ص 30.[6]
- تاریخ صوفی و صوفیگری جلد اول، ص 488. [7]
- فقیر محمد صادق شهاب قادری، مناقب غوثیه، انتشارات امیری، کابل: 1388ش، ص ص 24- 30.[8]
- دیوان شیخ عبدالقادر گیلانی، ص 87.[9]
-قاری محمد اشرف، خیلفه پیر طریقت سید میاگل صاحب زاده، شجره عالیه قادریه، ص 5و6.[10]
- در تاریخ صوفی و صوفیگری ابوسعید حسن  بصری  به نظر نیامده. [11]
- حقیقت تصوف، جلد ضمیمه در آخر کتاب. [12]
- قرآنکریم، سورۀ نسا، آیه 103.[13]
- محمد متین مونس، خانقاه  های امروز کابل، نوشته: 1381 ش، ص 127. [14]
- سلسله های صوفیه ایران، ص 109.[15]
- شایق جمال، تصوف، موسسه انتشارات الازهر، پشاور: 1381ش ، ص ص96 و 97. [16]
- شایق جمال، تصوف، ص 96. [17]
- شایق جمال، تصوف، ص 98. [18]

No comments:

Post a Comment