Tuesday, January 31, 2012

- نقشبندیه: نقشبندیه یکی از مشهور ترین طریقه های تصوفیست که خانقاه های آن در مناطق مختلف افغانستان موجود بوده و عرفای کشور بیشتر در همین طریقت تربیت دیده اند.


- نقشبندیه:
نقشبندیه یکی از مشهور ترین طریقه های تصوفیست که خانقاه های آن در مناطق مختلف افغانستان موجود بوده و عرفای کشور بیشتر در همین طریقت تربیت دیده اند.
نقشبندیه در اوایل قرن نهم هجری در خراسان به نضج و پخته گی رسید، زمانیکه آرامش نسبی در خراسان حاکم گشته بود. پیروان نقشبندیه تصوف را از کنج و کنار ویرانه به اجتماع، بازار، دربار شاه و محیط انسانی داخل ساختند.
در رابطه به وجه تسمیه این طریق شماری به این باور اند، که نخست نظر به انتساب آن  به ابوبکر صدیق(رض)  به نام (صدیقیه) یاد میشد، سپس نسبت این طایفه به بایزید  بسطامی (طیفوریه) نامیده شد و بعد از عبدالخالق غجدوانی به نام (خواجه گان) منسوب گردید، البته غجدوانی اولین شخصی بود که ذکر خفیه را در طریقۀ نقشبندیه تلقین و مروج ساخت.([1])
طریقه مذکور از خواجه بهاءالدین نقشبندی بدینطرف به نام طریقه نقشبندیه معروف و مسما شده است([2]) .
دکتور زهرا خانلری([3]) و علاءالدین نقشبندی([4]) این طریقه را به خواجه بهاءالدین نقشبند نسبت داده اند، که به  احتمال زیاد  صحیح به نظر می آید.
طریقه مذکور پس از خواجه بهاءالدین نقشبندی به شاخه هایی چون: نقشبندیه مجددیه مربوط به امام ربانی مجددالف ثانی، نقشبندیه، خالدیه منسوب به مولانا خالد نقشبندی، احراریه نقشبندیه طریقه عبیدالله احرار و امثال آن تقسیم شده است که در اصل همه شاخه ها، خود را وابسته و پیرو نقشبندیه میدانند([5]).
نقشبندیه از نظر سالکان این طریقت به معنای صفای قلب از آلوده گیها و نقش «الله» را در قلب جادادن است که با معنای لغوی واژه نقشبند (نقش کننده و مصور) نیز همسویی و همنوایی دارد.
طریقۀ نقشبندیه بر مبنای شریعت استوار بوده و نخستین سلوک آن توبه است، که سالک باید از اعمال زشت، بد و ناشایست رو گرداند و به تطبیق احکام قرآنکریم و سنت پیامبر اکرم(ص) آراسته شود.
طریقه نقشبندیه بر سه اصل: (دوام به ذکر، مراقبت، اطاعت مرشد) بنا یافته دارای هفت لطیفه و یازده قاعده میباشد([6]) که هر کدام به گونۀ بسیار مختصر به معرفی گرفته میشود:
الف- دوام به ذکر: به استناد آیات قرآنکریم «الا بذکرالله تطمئن القلوب»([7]) ترجمه: اگاه باشید که تنها  با یاد خدا دلها آرام میگیرد. «فا ذکر الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبکم»([8]) ترجمه: یاد کنید الله را در حال ایستاده، نشسته و در پهلو افتاده.
دوام به ذکر به معنای همیشه خدواند(ج) را یاد کردن، تکرار اسمای باری تعالی و تأمل در آن، ادای نماز های فرضی و نفل، تلاوت قرآنکریم و دعاها شامل همین بخش اند، اما به معنای خاص همان ذکر متداوم اسم ذات پروردگار «الله(ج)» و تفکر در آن است. در سلوک نقشبندیه ذکر به طور خفیه(خفی) اجرا میشود که آن را ذکر قلبی مینامند.
اولین ذکر نقشبندیان همان اسم ذات «الله» است و آداب این ذکر داشتن طهارت، مکان پاک، رو به قبله آوردن و محیط آرام میباشد. نخست سالک دعا مینماید تا نفس از وسوسۀ شیطان رهایی یابد، بعد استغفار نموده زبان را به کام چسپانده مشغول ذکر قلب میگردد و سالک باید در اثنای ذکر به عظمت و بزرگی پروردگار(ج) فکر نماید.
مریدان نقشبندیه دایم  الذکر بوده و در هنگام ذکر هیچ نوع حرکت جسمی و لسانی را انجام نمی دهند، تا آنگاهی که قلبش به ذکر آغاز نماید و پس از آن توجه را به روح معطوف نموده به ذکر ادامه میدهند.  در این طریقه همه لطایف وابسته به ذکر ذات «الله(ج)» بوده از این سبب نقشبندیان ذکر اسم ذات را سلطان اذکار مینامند([9]) و پس از آن ذکر نفی و اثبات «لااله الا الله» است([10]) لطایف در جریان این دو ذکر به نور تحول مینمایند و هر لطیفه زیر قدم یکی از انبیا(ع)  میباشد که برای هر سالک در یکی از لطایف گشایش معنوی حاصل میشود که آن نشانۀ از شباهت سالک در خلقت معنوی به همان نبی است.
ب- مراقبت : عبارت از توجه به ذات احدیت است که سبب تجلی نور پروردگار در قلب سالک میشود. به گفته مشایخ تقرب از راه مراقبه سر یعتر از ذکر است مشروط براینکه سالک از عبادات و شب زنده داری ها، نماز و نوافل غفلت نه ورزد.
در مراقبت سالک بدون واسطۀ مرشد در عجز و بیچاره گی با قلب مملو از عشق به بارگاه خداوند(ج) تضرع و زاری مینماید تا قلب او را پروردگار به نور معرفتش منور سازد. و بسا اسرار برای سالکین در حال مراقبه کشف میگردد. ([11])
ج- اطاعت مرشد: سالک مبتدی در راه سلوک تصوفی نیاز به استاد و رهنما دارد که آن را پیر یا مرشد مینامند، طوریکه شاگرد علم را از استاد فرا میگیرد، مرشد با مهربانی و اخلاص مرید را تربیت، رهنمایی و با راه های سیر و سلوک آشنا میسازد، و از لغزش ها باز میدارد. مرید مکلف است که در کمال ادب از مرشد اطاعت نماید تا به منزل مقصود برسد، زیرا مرشد طبیب معنویست. حاجت، نیاز و درد مرید را تشخیص و به مداوای آن میپردازد، پس مرید باید از هر لحاظ مطیع و فرمانبردار مرشد باشد از کارهایی که مرشد انجام میدهد  احتراز نکند. 
لطایف: نقشبندیه دارای هفت لطیفه به نامهای: لطیفه قلب، لطیفه روح، لطیفه سر، لطیفه خفی، لطیفه اخفی، لطیفه نفی و لطیفه اثبات است. این لطایف حین آغاز ذکر سالک به گونه چراغهای رخشنده در مرید پدیدار میگردد و هر لطیفه زیر قدم یکی از انبیا(ع) قرار دارد.
هر لطیفه دارای رنگ مشخص میباشد که توسط مرشد یکی پی دیگر تدریس میگردد به گونه مثال: ذکر الله مربوط به لطیفه قلب میباشد و رنگ نور آن زرد است که زیر قدم آدم(ع)  قرار دارد، وقتی این لطیفه نزد سالک کامل شود همان نور به روی مرید رخشنده گشته و مرشد آن را حس و لطیفه دیگر را به مرید ارشاد میکند تا وقتی که  به لطیفه ششم و هفتم میرسد.  آن ذکر نفی و اثبات «لااله الاالله» است. نقشبندیان پس از تزکیه لطایف که مربوط باطن است به تزکیه نفس میپردازند که عالم خلق است و رنگ مشخص ندارد.([12])
قواعد و صفات :
مشایخ نقشبندیه در راه سیر و سلوک یازده قاعده را تجربه کرده که مفید واقع شده و سالکان نقشبندیه را به رعایت آن توصیه نموده اند که نتیجه آن پاک شدن قلب از آلوده گیها میباشد. البته هشت قاعده آن از شیخ عبدالخالق غجدوانی و سه دیگر آن مربوط بهاء الدین نقشبند است. این صفات عبارت از: هوش دردم- نظر به قدم- سفر در وطن، خلوت در انجمن، یاد کرد- بازگشت- نگاه داشت- یاد داشت، وقوف زمانی- وقوف عددی و آگاهی قلبی میباشد([13]).
1- هوش در دم: به معنای آن است که صوفی در وقت تنفس کردن از یاد خداوند(ج) غافل نگردد و خیالات را در امور دنیا پراگنده نسازد و یکدم از حضور حق غافل نماند.
2- نظر بر قدم : شماری به این باور اند که صوفی در حال رفتار نظر را بر قدم گاهش متمرکز سازد، تا فکرش  به جهت های مختلف پراگنده و پاشان نگردد، که تعبیر خوبی بوده میتواند، اما هدف اصلی، دید صوفی از مقامی موجوده به مقام بالاتر میباشد و منظور از قدم عروج به مقامات است که قبل از رسیدن در مورد چگونه گی آن مقام تحقیق نماید.
3- سفر در وطن : سفر در روی زمین نیز بر فکر و اندیشۀ سالک مثمر است و دیگر اینکه سفر به منظور جستجوی مرشد کامل است که سفر امام محمد غزالی؛ از طوس به بغداد شام و حجاز برای پیدا نمودن پیر کامل و بهرمند شدن از آن مثالی خوبی بوده میتواند، اما منظور از سفر در نزد نقشبندیان سفر از عالم خلق به سوی حق و دوری گزیدن از چیزهای فریبندۀ دنیای مادیست.
4- خلوت در انجمن:  به معنای ظاهری گوشه گیری و کنج تنهایست که سالک برای عبادت در آن خلوت مینماید، اما هدف، خلوت قلب از گرفتاری ها و توجه آن به پروردگار است اگرچه در میان مردم بوده و یا به کسب و کاری مصروف باشد باید قلب از یاد خدا(ج) غافل نماند.
5- یاد کرد: عبارت از ذکر متداوم مانند نماز، تلاوت قرآنکریم، دعا ها به ویژه ذکر اسم ذات «الله(ج)» است. مفهوم یاد کرد این است که سالک باید از ذکر حق غافل نگردد و بر آن تأمل و تفکر نماید. چون در طریقه نقشبندیه ذکر خفی رایج است، پس احتیاج به لسان و گفتار ندارد، سالک میتواند در میان مردم و در جریان کسب و کار به ذکر مشغول باشد.
6- بازگشت: رجوع کردن سالک پس از ذکر نفی و اثبات «لااله الا الله» به دعا و مناجات حق است که ای پروردگار مقصود من طلب رضای توست.
7- نگاه داشت: محافظت قلب و حواس از افکار و اعمال ناشایست و توجه به ذکر حق است.
8- مشاهده: پس از طی مقامات مشاهده انوار ذات به قلب است و یا حضور قلب با خداوند متعال است که پس از ذکر، تفکر و ریاضت نصیب سالک میگردد.
 9- وقوف قلبی:  مراد از وقوف قلبی آن است که سالک پس از دو یا سه ساعت متوجه اعمال و احوال قلب باشد که چگونه گذشت و در چه مصروف بوده است اگر در حالت حضور با خداوند(ج) بوده باشد شکرانه به جا آورد و اگر مصروف غیر از «الله» بوده باشد، استغفار نماید.
10- وقوف عددی: عبارت از حفظ عدد طاق در ذکر نفی و اثبات است. برخی از صوفی ها در یک نفس از سه تا بیست مرتبه توانایی گفتن «لااله الاالله» را دارند و سالک بکوشد نفس خود را در ذکر به عدد طاق آگاه و عادت بدهد.
11- آگاهی قلبی: آگاهی سالک از قلب و مراقبت آن است طوریکه بداند که قلبش ذاکر است یا خیر؟ و براو لازم است که در موقع ذکر به شکل نوشتاری اسم توجه نکند، بلکه قلب را متوجه به ذات پروردگار واحد بسازد و هدف از ذکر فقط پروردگار یکتا باشد.
زنده گینامه مختصر بهاء الدین نقشبدی
محمد بن محمد بخاری عارف قرن هشتم بنیانگذار طریقت نقشبندیه میباشد که  به خواجۀ نقشبند و شاه نقشبند نیز معروف است.
در کتاب دارالشکوة بابری نگاشته شده است: نسبت اشتغال مداوم به ذکر قلبی به مقام و درجه یی رسید که اسم الله(ج) بر صفحه دلش نقش بست و ملقب به نقشبند گردید، اما برخی به این نظر اند که پدر بهاءالدین پیشۀ نقشبندی و کمخاب بافی داشت ممکن بدین مناسبت نقشبند تخلص میکرده است.
بهاءالدین در محرم 717 هـ ق در یکی از روستاهای بخارا واقع عارفان (قصرهندوان) دیده به جهان گشود.([14])
جدبهاء الدین نوۀ (نواسه) خود را غرض آموزش نزد بابا سماسی متوفا (755 ق) که از پیروان ابو یعقوب بود فرستاد و در نزد او تربیت دید، در هژده ساله گی زن گرفت و رسماً به طریقت خواجه سماسی پیوست و پس از آن در نزد سید امیر کلال خلیفه بابا سماسی زیر تربیت طریقتی قرار گرفت.([15])
بهاء الدین راجع به تربیت طریقتی و روحانی خود گفته است که از شیخ عبدالخالق غجدوانی در عالم روحانی بهرۀ وافر گرفته است([16]).
بهاء الدین دوبار به سفر حج رفت بار اول در ولایت هرات با ملک معزالدین حسین از امرای کرت ملاقاتی داشت و در سفر دوم در همانجا باز ین الدین ابوبکر تایبادی دیدار کرده است([17]).
بهاء الدین نقشبند حنفی مذهب بود و نسبت خانواده گیش از دو طریقه (امام رضاء و حسن بصری) به حضرت علی کرم الله وجهه میرسد.
بهاء الدین نقشبندی پس از امیر کلال مدت هفت سال را با مولانا عارف الدین کرانی که یکی از مصاحب و خلیفه های امیر کلال بود گذشتانده و مدت دوازده سال را با شیخ ترکی به نام (خلیل  اتا) سپری کرده است.([18]) در کتُب تصوفی از کرامات مذکور زیاد روایت شده است.
بهاءالدین نقشبند به روز دوشنبه سوم ربیع الاول 791 هجری قمری به سن 74 ساله گی در وطن آبایی خود درگذشت و نظر به وصیت خودش ، او را در باغش دفن کردند و مریدانش بر قبر او گنبدی اعمار و در جوار مرقدش مسجدی ساخته اند. که تا هنوز پابرجا بوده و زیارتگاه مردم است.([19])
مشایخ بزرگ چون خواجه حسام الدین یوسف، خواجه محمد پادشا، علاءالدین عطار، علاءالدین غجدوانی، یعقوب چرخی، طاهر عراقی، صلاح بن مبارک بخاری از زمرۀ مریدان نامدار بهاءالدین نقشبند به شمار میروند.
علاء الدین نقشبند کتب و آثاری را به رشتۀ تحریر در آورده و از خود به جامانده است که مرجع پیروان نقشبندیه بوده و عبارت اند از : 1- رسالۀ قدسیه شامل سخنان کوتاه که به زبان دری نوشته شده است ، مشتمل بر یک مقدمه و دوازده فصل میباشد. 2- کلمات قدسیه 3- الحاشیة القدسیه 4- مقالات خواجه بهاءالدین 5- کلمات بهاءالدین نقشبند 6- رساله القدسیه البهائیه 7- همچنان اشعاری در قالب رباعی به زبان دری نیز دارد که طور پراگنده در کتب و شرح احوالش ذکر شده است.
8- اورادالبهیه 9- اورادالصغیر 10- دلیل العاشقین 11- رسالة الحیات که شامل پند و نصحیت است.([20])
سلسه طریقتی نقشبندیه
الف- سلسله اول که متصل به آل بیت است: بهاء الدین نقشبند، سید امیر کلال، محمد بابای سماسی، علی رامتینی. محمود فغنوی، عارف ریوگری، عبدالخالق غجدوانی، خواجه یوسف همدانی، ابوعلی فارمذی، ابوالقاسم گرگانی، ابو عثمان مغربی، ابو علی کاتب، ابوعلی رودباری، جنید بغدادی، سری السقطی، معروف کرخی، علی بن موسی الرضا، موسی کاظم، جعفر الصادق، محمد بن علی الباقر، علی بن حسین زین العابدین، حسین بن علی بن ابی الطالب و از آن به پیامبر اسلام(ص).
ب- در سلسله طریقه نقشبندی علی فارمدی در نزد دو شیخ آموزش دیده یکی آن ابو القاسم گرگانی میباشدکه شجرۀ آن در بالا نگاشته شد و دیگر ابوالحسن خرقانی است که سلسلۀ آن از علی فارمدی به بالا اینطوراست: ابو علی فارمدی، ابوالحسن خرقانی، بایزید بسطامی، امام جعفر صادق، قاسم بن محمد ابی بکر، سلمان فارسی، ابوبکر صدیق(رض) .
ج- معروف کرخی نیز در پیش دو استاد علم آموخته بنابر آن طریقه نقشبندیه از معروف کرخی به بالا به دو بخش تقسیم شده است. بخش نخست سلسله اهل و بیت بود که در اول مذکور است و شاخۀ دیگر آن بدین ترتیب است: معروف کرخی، داوود طایی، حبیب العجمی، حسن البصری، علی بن ابی طالب(رض)([21]) .
در پایان لازم به یاد کرد اینکه مشایخ طریقۀ نقشبندیه طور کامل آراسته به شریعت نبوی بوده و مریدان را نیز به آموختن و عملی کردن احکام شرعی امر نموده اند و رسیدن به ایمان کامل (عین الیقین) را با قلب مطمین که واصل به حقیقت باشد، هدف خویش قرار داده اند.



- مفتی غلام سرور، خزینته الاصفیا، جلد اول ص: 534.[1]
- محمد متین مونس، روش طریقتی جامی، مجله خراسان، شماره(72) کابل: 1386ش، ص 140.[2]
- زهرا خانلری کیا، فرهنگ ادبیات فارسی، ایران: 1384 ش، ص 157- 157. [3]
- شیخ امین، علاءالدین نقشبندی، حقیقت تصوف ترجمه بهاءالدین، افغانستان: 1379ش، ص 324.[4]
- روش طریقتی جامی مجله شماره 72 خراسان، ص 140. [5]
- معاون سرمحقق عبدالجبار عابد، مولانا جامی و طریقه نقشبندیه، شماره 72 مجله خراسان، اکادمی علوم، کابل: 1386ش، ص 245. [6]
- قرآن کریم ، سوره رعد، آیات 28.[7]
- قرآنکریم، سوره نسأ آیت 103. [8]
- حقیقت تصوف ص 245. [9]
[10] - همانجا، ص 283.
[11]- در رابطه به ذکر لااله اله الله به این حدیث پیامبر(ص) استناد میکنند: که «افضل ما قلت انا و النبیون من قبلی، لااله الا الله» ترجمه: «بهترین چیزیکه من و پیامبران پیش از من گفته اند همانا لااله الالله است.»
[12] - مجله شماره (72) خراسان، روش طریقتی جامی ص 141.
- تاریخ صوفی و صوفگیری، جلد دوم- ص 698. [13]
- زیر نظر غلام معلی حداد عادل، دانشنامۀ جهان اسلام، جلد چهارم، تهران: 1380، ص 678.[14]
[15] - حقیقت تصوف، ص 326.
[16] - نور الدین عبدالرحمن جامی، نفحات الانس به مقدمه و تصحیح محمود عابدی، تهران: 1375 ش، ص 390.
[17] - دانشنامه جهان اسلام، جلد چهارم، ص 678.
[18] - حقیقت تصوف- ص 327.
[19] - همانجا ، ص 329.
[20] - همانجا، همان ص.
[21] - حقیقت تصوف، ص 319.

No comments:

Post a Comment