Tuesday, January 31, 2012

طريقت : معناي راه، روش، مذهب، سلوك و سيرت سالكان اهل صفا (متصوفين) را افاده مينمايد. طريقت راه سير و سلوك صوفيان است، كه سالك (پير و طريقت) براي رسيدن به هدف كه ايمان كامل و مدارج عالي عرفاني و تصوفي است اختيار ميكند. طريقت راهي است كه از دل شريعت بيرون آمده و صوفي در آن گام برميدارد([1])


طريقت :
معناي راه، روش، مذهب، سلوك و سيرت سالكان اهل صفا (متصوفين) را افاده مينمايد.
طريقت راه سير و سلوك صوفيان است، كه سالك (پير و طريقت) براي رسيدن به هدف كه ايمان كامل و مدارج عالي عرفاني و تصوفي است اختيار ميكند. طريقت راهي است كه از دل شريعت بيرون آمده و صوفي در آن گام برميدارد([1])
به نظر عرفا بوسه زدن بر آستانة شريعت اولين وظيفه سالك است كه در راه طريقت گام برميدارد. پس ازآموزش، رعايت و تطبيق احكام شريعت، سالك راه طريقت را در پيش ميگيرد و آن مشتمل به اجراي اعمال صالحه، ذكر متداوم، دوري از محارم واجتناب از ماسواي الله (جز از خدا) است.
طريقت، روش خاص سالكين راه خداي متعال جهت تقرب و حصول رضاي خداوند(ج) از طريق عبادت، تقوا و پرهيزگاري ميباشد. به عبارت ديگر، تصفيه دل، صفاي قلب و آلايش باطن است كه راه نيكوكاران، ابرار و مردان خدا(ج) ميباشد.
طريقت سالك يا راهرو را به كمك و رهنموني شيخ از آواره گي و سردرگمي نجات داده و از مقامات مختلف تصوفي عبور ميدهد.
اهل طريقت هر كار و عمل را فقط براي كسب رضاي حق انجام ميدهند و در دو عالم (دنيا و آخرت) جز رضاي حق چيز ديگري نمي خواهند. هدف شان در معاملات زنده گي ، صحبت و همنشيني و ساير امور فقط حصول قربت به بارگاه الهي ميباشد، سالكان طريقت به اندك خوردن قناعت ميكنند و در بلاها صابراند، روز و شب در عبادت و تفكر ميباشند، تا به حقيقت برسند.([2])
شماري از مشايخ، طريقت را در تصوف به نردباني تشبيه كرده اند كه انسان را در مسير معنوي پله به پله در مقامات بالا ميبرد.
مشايخ راجع به طريقت تعريف هاي زياد از خود به جا گذاشته اند از جمله شيخ نجم الدين كبرا گفته است: «طريقت اخذ تقوا است تا آن جا كه تو را پس از قطع منازل و مقامات به مولا رساند... و شريعت آن است كه او را پرستش كني و طريقت آن كه هميشه او را حاضر داني و حقيقت آن كه او را مشاهده نمايي.»([3]) شيخ روز بهان اظهار داشته است: «طريقت تهذيب و اسرار است و معرفت ملك انوار و فرمود كه اصول طريقت ما هفت است، اول از هرچه غير حق است بيرون شدن در دنيا و آخرت، دوم تمسك به آداب انبيا و اوليا كردن، سوم رعايت بر دوام كردن، چهارم صوم داشتن، پنجم نظر در علوم مشايخ كردن، ششم با سالكان طريق الله صحبت داشتن ، هفتم در سماع با اهل آن نشستن.»([4]) همين ترتيب هر طريقه راه و روش ويژة خود را دارا ميباشد و ذكر در نزد متصوفين اصل اساسي ميباشد. در فرقه هاي تصوفي انجام عبادات ذكر و اوراد يكي نسبت به  فرقه يا طريقت ديگر فرق مينمايد، شماري ذكر جهر و برخي خفيه  و تعدادي با آلات موسيقي به ذكر ميپردازند ، شماري از طريقه ها به طور دسته جمعي حلقات ذكر را تشكيل داده و ذاكرين همه يكجا مصروف ذكر ميشوند اما در برخي از طريقه ها ذكر انفرادي در گوشة آرام و خفيه معمول است. عامل اين اختلافات وسعت و گسترش دامنة تصوف پس از قرن دوم هجريست. در قرن سوم هجري تصوف به بيشتر كشور هاي اسلامي رايج شد تاجاييكه در بلخ و هرات بيش از دهها خانقاه كه متعلق به مشايخ صوفيه بود اعمار گرديد([5]).
افزوني خانقاه ها زير نام مشايخ و بزرگان تصوفي سبب ايجاد نظريات و روش هاي مختلف گرديد و مريدان هر شيخ ناگزير به همان خانقاهي ميرفتند كه مربوط به استاد و مرشد شان ميبود. از اينرو طريقه هاي مختلف تصوفي، مانند: بكتاشيه، جنیديه، ادهميه، اويسيه، حاجاتيه، چشتيه، قادريه سهروديه و نقشبنديه... شكل گرفت،  در رأس هر طريقه يك مرشد قرار داشت كه مريدان را در طي طريق رهنمايي منيمودند. از جمع طريقت ها  فقط چهار طريقه،  سهرورديه، قادريه، نقشبنديه و چشتيه نسبت به ديگران بيشتر گسترش يافت و پيروان زيادي را به خود جلب و جذب نمود، كه تا امروز ادامه دارد. هر چهار طريقه مذكور در كشور ما رايج ميباشد. صوفيه به اين باور است كه راه قرب به خداوند متعال زياد است، و شيخ نجم الدين كبرا آن طرق را با همه اختلافات به طور كل به سه بخش تقسيم نموده است. اول راه ارباب معاملات كه شامل شريعت و متشرعين ميشود، و اساس آن بر پنج بناي مسلماني، جهاد، تلاوت قرآنكريم... نهاده شده است.
دوم طريقه صوفيه ميباشد كه با روش و رياضت هاي خاص به تبدل اخلاق، تصفيه دل و تزكيه نفس ميپردازند.
سوم راه سايرين الي الله كه راه سالكان مجذوب است راه اول به اهل شريعت، دوم به اصحاب طريقت و سوم به سالكان حقيقت تعلق دارد و راه طريقت كه باطن شريعت است سالك را زودتر و مطمين تر به منزل مقصود ميرساند. از نظر وي شريعت طريق امت و طريقت باطن شريعت است كه راه انبيا(ع) ميباشد([6]).
برخي از متصوفين در طريقت خود را مدعي جاده او يس ( قرن) مينامند اين طايفه بدون اينكه به طور رسمي به سلسله هاي طريقتي شامل و نزد مرشدي مريد شوند به اسرار پي ميبرند كه به نام اويسي، معروف هستند.
راهي ديگر براي وردو به سلك صوفيه ازطريق خضر نبي ميباشد كه از چشمة حيات، آب زنده گاني نوشيده است. ([7])
اما آنچه كه بيشتر معمول است همانا مريد شدن در نزد پير طريقت ميباشد، و اكثر عرفا از همين طريق به حقيقت راه يافته و شجرة طريقتي خويش را به شيخ و مرشد و گرفتن خرقة ارادت ابراز داشته و مباهات نموده اند. كوتاه سخن اينكه مكاتب زياد طريقتي در جهان اسلام وجود داشته است كه بسيار آن با گذشت زمان از رواج افتيده اند مگر شماري شان پس از سپری شدن چندين قرن پا بر جا بوده و در كشور هاي اسلامي رهروان خود را دارند از جمله چهار فرقه مذكور نسبت به ديگران پر آوازه تر است كه در افغانستان مروج و خانقاه هايشان فعال ميباشد. در رأس هر خانقاه مرشدي قرار دارد كه مريدان را در طريقه مربوطه ارشاد و رهنمايي مينمايند.
بايد  افزود كه واژه طريقت در ادبيات فارسي دري به طور گسترده بازتاب يافته است . به گونه مثال بيتي از شيخ عطار در زمينه ارايه ميگردد: 
طريقت چيست نقد جان فگندن   كه خود را در غلط نتوان فگندن
دراو معدوم شواي گشته موجود تو و ، او در نمي گنجد چه مقصود([8])
همچنان واژه طريقت در بيتي از حافظ چنين به كار گرفته شده است :
در طريقت هر چه پيش سالك آيد خير اوست
              در صراط المستقيم اي دل كسي گمراه نيست([9])


- آن ماري شميل، ابعاد عرفاني اسلام، ترجمه دكتور عبدالرحيم گواهي، چاپ چهارم، نشر فرهنگ اسلامي، تهران: 1377 ش، ص 181.[1]
[2] - حقيقت تصوف، ص 269.
-شرح اصطلاحات تصوف، ص 291. [3]
-همانجا، ص 29. [4]
- محمد متين مونس، روش طريقتي جامي، خراسان ويژه نامه جامي، اكادمي علوم، كابل : 1386 ش. ص 139. [5]
- شرح اصطلاحات تصوف جلد هفت، ص ص 295 و 286. [6]
[7] - ابعاد عرفاني اسلامي، ص 191.
[8] - دكتور سهيلا صارمي، مصطلحات عرفاني در زبان عطار، انتشارات مطالعات فرهنگ، ايران: 1373ش، ص 401.
- خواجه شمس الدين حافظ، ديوان حافظ به تصحيح دكتور قاسم غني، ايران: 1376ش، ص 55. [9]

No comments:

Post a Comment